اخییییییی یادش بخیررر
زنگ کلاس ک میشد ب بهانه گچ آوردن از معلم اجازه میگرفتیم و بدو بدو می رفتیم بیرون تو حیاط ی چرخی می زدیم و آخرشم ی سر میرفتیم اتاق مدیر و میگفتیم:ببخشید...خانم معلم مارو فرستاده ک گچ ببریم براشون.....وقتیم برمی گشتیم خانم معلم ی رب بود ک منتظر گچ بود و با ی نگاه کمی تا قسمتی...