نتایح جستجو

نفرمایید،بزرگوارید

سلام عزیزم،شرمندگیش واسه ما که سعادت اینو نداشتیم.به هر حال از آشنایی با یه همشهری دیگه خوشحالم

آره خدا رو شکر شما هم کم نمیارید;)

ناراحت نشید بیشتر که جنبه شوخی وشیطنت داشت ولی خدایی اون طفلکی که آواتارش یه گرگ بود وخیلی اذیت کردید

االهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

پاییز

دخترررر

ترجیح میدم جزغاله بشم:(

آواتارش بانمکه اینم نجات میدم

سعی خودمو میکنم نجاتش بدم

بعضی هاشون که حقشون اینه که خوراک ا گرگت بشن.من خوبم تو خوبی هانی؟؟

میگم شماها چرا اینقدر خشنید؟بیچاره اش میکنید دیوونه اش میکنید..... اگر اینجوریه من میکشمش:biggrin:

یعنی واقعا نفهمیدید من طعنه زدم:redface:

. :eek:آره منم بیکار میشینم گپ میزنم:smile:

بعد از چند بار دیگه خودمو اذیت نمیکنم شمارشو میفرستم تو لیست reject ;)

غار علی صدر،گردنه حیران،آبشار مارگون ولی یه تصویر که هیچ وقت از ذهنم پاک نمیشه و از ته دل خدا رو شکر کردم اولین شبی که رفتم رصد،وقتی از نزدیک ستاره ها وراه شیری ودیدم فقط بزرگی خدا رو ستایش میکردم.

برو خاله خدا به همرات ولی با اون وانت فوری دیپرتت میکنن.نگی نگفتی:redface:

بیشتر مواقع عالی ولی بعضی اوقات که بابا درکم نمیکنه ناراحتم میکنه،ولی خدارو شکر کم پیش میاد

نه خاله تو برو عکسات و واسم بفرست.اونجاهم نشون بده پسر شیرازی هستی.افتخار آفرین باش واسه شهرت:biggrin:

این که روی هرچی مهندس معمار وعمران هست و سفید کرد.;)