خوبه.پاهاش هنوز هم یه کمی درد می کنه.دکتر بهش گفته که نباید گوشت قرمز بخوره.داره میمیره.میفهمی که...کلا یه جورایی خنده بازاریه.هر روز دوستاش می یان بهش دستور غذا با مرغ و ماهی میدن. اونم به خانوم می گه و سر آغاز یه بحث و جدل جدید...
جات خالی...
یعنی می دونی که بد غذاست. خوب هر چی رو نمی تونه بخوره به خاطر مریضی اش. مامان هم نمی دونه چی براش درست کنه. خلاصه بند و بساطیه.خیلی شاکیه. جرات هم داری حرف بزن...