من زبان عمومی با آن یارو پیرمرد ترکه بود که هوای خانوما رو داشت ، با اون داشتم
یه خاطره هم ازش دارم
این گفته بود که بعد از من کسی سر کلاس نیاد (یعنی زود بیاید) یه روز من که رسیدم سر کلاس اینم تازه وارد کلاس شد و هنوز روی صندلیش ننشسته بود .
تا دید من تازه اومدم و دارم میشینم ، شروع کرد به داد...