شراب تلخ میخواهم که مردافکن بود زورش / که تا یک دم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش
سماط دهر دون پرور ندارد شهد آسایش / مذاق حرص و آز ای دل بشو از تلخ و از شورش
روباه و زاغ ابادانی!
روباه و زاغ ابادانی!
زاغکی بر درخت نخل
فلافل میخورد
روبهی امد و گفت:
وولک چه بالی چه دمی؟
عجب عینک ریبونی!
مشکی رنگ عشقه!
دمت گرم! یه دهن بخون
زاغ فلافل را زد زیر بغل و گفت:
"مو خودوم کلاس دومم، دهن سرویس"
:w15::w15:
خوزستانیها
ببینین دیدیم تو بعضی تاپیکا که جک می گفتن قومیت ها ناراحت شدن
ما که با ظرفیتیم نیستیم؟
حال گفتیم عربه گفتیم لره گفتیم شوشتریه گفتیم ترکه که بتون بر نمی خوره میخوره؟
ببینم چه میکنین .
علی یارت