نتایح جستجو

F# یک زبان برنامه نویسی چند مدله است ک در چهارچوب .Net فعالیت میکند و شامل برنامه نویسی تابعی و برنامه نویسی شی گرای دستوری میباشد. F# شاخه ای از ML بوده و بسیار با OCAML سازگار است.F# در ابتدا توسط دون سیم در مرکز تحقیقات مایکروسافت ابداع شد اما در حال حاضر توسط گروه توسعه دهنده مايکروسافت...

سلام بچه ها .... من پروژه مهندسی نرم افزارم در مورد تحلیل سیستم فروش فروشگاهیه .... اگه کسی نمونه ای داره ممنون میشم کمکم کنه ...

سلام .... نمیتون تعریف کاملی از عشق به کسی داد چون وسعتش اینقده که تو تعریف جا نمیشه اما به نظر من عشق یعنی بدست اوردن خیلی چیزا و بازم عشق یعنی از دست دادن تموم چیزا.......یعنی عشق ما رو پر و خالی میکنه تا دلمونو از هر چی ناخالصیه پاک کنه ...... مث یه ظرف که آب ته ش که میزنی پاک میشه ...

چشم حتمن اگه وقت کنم سر میزنم

سلام ... حتمن لیاقتشو داشتی عزیزم

سلام ... آلامیدا خوبی؟؟؟ .... نگرانت بودیم ...مدتی نبودی ... البته ما همیشه غرق در گرفتاری هستیم اما مهم نیس ... ما که همیشه به فکر شما بودیم و حال پرسیدیم .. بی معرفتی از بعضی آدماس که دیر به دیر جواب پیغامای ما رو میدن ... بابا از این گرفتاریای زندگی بپر بیرون ... یه کم هم نفس بک و رها شو از...

در بیمارستانی ، دو مرد بیمار در یك اتاق بستری بودند. یكی از بیماران اجازه داشت كه هر روز بعد از ظهر یك ساعت روی تختش بنشیند . اما بیمار دیگر مجبور بود هیچ تكانی نخورد و همیشه پشت به هم‌اتاقیش روی تخت بخوابد. آنها ساعت‌ها با یكدیگر صحبت می‌كردند، از همسر، خانواده، خانه، سربازی یا تعطیلاتشان با...

به صد مرگ سخت ، به صد مرگ سخت تر ،در زندگی لحظاتی هست که به صد مرگ سخت تر می ارزند...خاطره یی شاید .... رویایی .... اتفاقی!

سلام .... کجایی نیستی ؟ هر وقت اومدی یه پیغام بذار ...

اینا که همه ش تکراریه ....

مانععع مانععع در زمان ها ی گذشته ، پادشاهی تخته سنگ را در وسط جاده قرار داد و برای این كه عكس العمل مردم را ببیند خودش را در جایی مخفی كرد. بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بی تفاوت از كنار تخته سنگ می گذشتند. بسیاری هم غرولند می كردندكه این چه شهری است كه نظم ندارد. حاكم این شهر عجب...

كنم هر شب دعايي كز دلم بيرون رود مهرت .... ولي آهسته تر گويم خدايا بي اثر باشد....

آخ آخ عجب دعوای سنگینی؟؟؟

خوب دیگه پیش میاد .....مگه تو تا حالا دعوا نکردی؟

یه بار اومدم اونم مجبور شدم خودمو بزنم به کوری و یه عینک گنده مشکی بزنم رو چشم.... آخه قبل اینکه بریم کنار دریا دعوا کردم و چشتون روز بد نبینه یه مشت خوردم اونم شد بلای جونم و زیر چشمم هم اومد بالا ....

منم کرمونشاه درس میخونم ... آره کوهستانیه .... ولی وقت زندگی کردنم کمه... کوه رو دوس داری؟

مگه نگفتن از مردا نباید سنشونو پرسید ..... 25 تو چی؟خوش بحالت کنار دریا....

چرا جواب نمیدی ؟؟؟؟رفتی یا هستی؟

ما که تعطیلات نداریم ... فقط جمعه کوه رفتم اونم مجبور شدم زود برگردم .... سه روز اول هفته باید سر کار باشم سه روز دوم هفته هم دانشگاه ..همین که به تو خوش گذشته کافیه ... راستی خونتون کجاس؟ کجا درس میخونی؟

از هر کدومشون که دلت میخواد؟؟؟ خونه خوش گذشت؟