نتایح جستجو

  1. Aseman Etemaad

    لطف داری عزیز... انجام وظیفه می کنم فقط؛ به تالاری که برام مقدسه!:redface: هرچند دستم کوتاهه!

    لطف داری عزیز... انجام وظیفه می کنم فقط؛ به تالاری که برام مقدسه!:redface: هرچند دستم کوتاهه!
  2. Aseman Etemaad

    سلام جات خالی بود امشب .... مشاعره با دوستان فقط صفا داره! روزگار خوش!

    سلام جات خالی بود امشب .... مشاعره با دوستان فقط صفا داره! روزگار خوش!
  3. Aseman Etemaad

    مشاعرۀ سنّتی

    دردعشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری چشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخرکار دلبری برگزیده ام که مپرس!
  4. Aseman Etemaad

    وقتی صب تا شب موسیقی بخوری!!! مشاعره با ترانه هات قوی می شه عزیز! شعرم که دیگه ، قسمت جدا نشدنی...

    وقتی صب تا شب موسیقی بخوری!!! مشاعره با ترانه هات قوی می شه عزیز! شعرم که دیگه ، قسمت جدا نشدنی زندگی ماست!
  5. Aseman Etemaad

    سلام حیف آقا مدیر کنارته نمی تونم اونی که می خوامو بهت بگم....:razz: سلامشون برسون! ابی خان! تو...

    سلام حیف آقا مدیر کنارته نمی تونم اونی که می خوامو بهت بگم....:razz: سلامشون برسون! ابی خان! تو خجالت نمی کشی میای خبر نمی دی؟:w00: به جان خودم بار آخره دیگه برات پیغام می ذارم! اصلنم IQ ت بالا نیس ، حالا که اینطور شد!:w06: من اساسی قهرم !:w04: تا اطلاع ثانوی هم Ciao (این همون مدلشه که یعنی...
  6. Aseman Etemaad

    مشاعرۀ سنّتی

    دل چو پرگار به هر سو دورانی می کرد وندران دایره سرگشته ی پا برجا بود ** مطرب از درد محبت غزلی می پرداخت که حکیمان جهان را مژه خون پالا بود
  7. Aseman Etemaad

    هستم.... زیر سایتون!

    هستم.... زیر سایتون!
  8. Aseman Etemaad

    مشاعرۀ سنّتی

    یک حرف صوفیانه بگویم اجازتست؟ ای نور دیده صلح به از جنگ و داوری....
  9. Aseman Etemaad

    مشاعرۀ سنّتی

    تمام می شوم شبی فقط به من اشاره کن...
  10. Aseman Etemaad

    مشاعرۀ سنّتی

    می صبوح و شکر خواب صبحدم تا چند؟ به عذرنیم شبی کوش و گریه ی سحری....
  11. Aseman Etemaad

    مشاعرۀ سنّتی

    زان یار دلنوازم شکریست با شکایت گر نکته دان عشقی ، بشنو تو این حکایت
  12. Aseman Etemaad

    مشاعرۀ سنّتی

    سال ها دفتر ما در گرو صهبا بود رونق میکده از درس و دعای ما بود نیکی پیر مغان بین که چو ما بد مستان هرچه کردیم به چشم کرمش زیبا بود
  13. Aseman Etemaad

    مشاعرۀ سنّتی

    رفتم مرا ببخش و مگو او وفا نداشت راهی بجز گریز برایم نمانده بود این عشق آتشین پر از درد بی امید در وادی گناه و جنونم کشانده بود!
  14. Aseman Etemaad

    مشاعرۀ سنّتی

    شب هجران و بیم موج و گردابی چنین حایل کجا دانند حال ما ، سبکباران ساحل ها ؟
  15. Aseman Etemaad

    مشاعرۀ سنّتی

    مرا عهديست با جانان كه تا جان در بدن دارم هواداران كويش را چو جان خويشتن دارم
  16. Aseman Etemaad

    مشاعرۀ سنّتی

    من، گاهي به مهماني گل بوته‌هاي گذشته ميروم در خاطره‌ام بر روي برگ‌هاي خشك خس خس كني كه شكست از كولشان بالا ميرود، راه ميروم
  17. Aseman Etemaad

    شعر نو

    و چشم های تو...... و چشم های تو...... چقدر خوب و روشن است نماي چشم هاي تو نميرسد ستاره اي به پاي چشم هاي تو * به ماه خيره مي شوم فقط و گريه مي کنم دلم که تنگ ميشود براي چشم هاي تو * و هي مرور ميکنم نگاه اول تو را اگر نمي رسد به من صداي چشم هاي تو * تو تا که پلک مي زني به سجده ميرود دلم به...
  18. Aseman Etemaad

    مشاعرۀ سنّتی

    دوش می گفت که فردا بدهم کام دلت سببی ساز خدایا که پشیمان نشود
  19. Aseman Etemaad

    همین حضور تو که از پشت سکوت شبهای سوت و کور پیداست شعله ی خاطرات راروشن نگه می دارد....

    همین حضور تو که از پشت سکوت شبهای سوت و کور پیداست شعله ی خاطرات راروشن نگه می دارد....
  20. Aseman Etemaad

    مشاعرۀ سنّتی

    تو آفتاب بودی بخشنده پاک گرم من مرغ صبح بودم مست و ترانه گو اما در آن غروب که از هم جدا شدیم شب را شناختیم ..... سلام محسن...خوبی؟
بالا