اعتراض دارم اقاي قاضي!
اعتراض دارم اقاي قاضي!
چقدر اين ايام را دوست ميدارم هرچند محرم من از دحوالارض شروع شده كتاب قمشه اي را ورق ميزنم در اين بازار داغ مكر و ريا حسين چه بي ريا ميخواند اوازهاي بندگي را!
مادرم تنپوش اسود تهتقاري را تنش ميكند ميگويد (سلام بر حسين لعنت بر يزيد)
و من اشفته تر از...