پشت کاجستان برف،
برف یک دسته کلاغ،
جاده یعنی غربت،
باد، آواز، مسافر و کمی میل به خواب
شاخ پیچک، و رسیدن، و حیاط
من، و دلتنگ، و این شیشه خیس
می نویسم، و فضا
می نویسم، و دو دیوار، و چندین گنجشک
یک نفر دلتنگ است
یک نفر می بافد
یک نفر می شمرد
یک نفر می خواند
زندگی یعنی: یک سار پرید
از چه دلتنگ شدی؟...