توی این غروب دلگیر جدایی توی غربتی که همرنگ چشاته/
همیشه غبار اندوه جدایی روی گلبرگ لباته/
حرفی داری روی لبهات اگه آه سینه سوزه/
اگه حرفی از غریبی اگه گرمای تموزه/
تو بگو به این شکسته قصه های بی کسیتو/
اضطراب و نگرانیت حرفای دلواپسیتو/
نمیتونم غریبه باشم توی آیینه ی چشمات/
تو بذار که من بسوزم...