تارا؟
مگر اهل كدام دياري
كه مردم اينطور باتو بيگانه اند؟
صدايت ناآشنا و دستانت بوي غربت ميدهند...
غريبي را درفاصله ديدند...
اما اي غريب...
تو نه از ديار ديگري...
نه دستانت بوي غربت ميدهند و
طعم فاصله را چشيده اند...
تو....
درميان آشنايان غريبي...
صدايت در ميان هجاهايشان بيگانه است
واما اي ستاره...