نتایح جستجو

تو گفتی برمی گردی گفتی این آیینه های سوت و کور را چراغانی می کنی! گفتی تمام ترانه های پابرهنه را به میهمانی دریا می بری! امروز به تقویم ترانه هشت ترانه از رفتنت گذشته است! هشت ترانه ی بی تو... من هر شب ِ ترانه کنار آوازهایت شمعی روشن می کنم و تا طلوع شیشه ای اشک از پشت افق...

از لب پیمانه گر سر می رود لب بر مگیر مرد را از جان گذشتن به ز پیمان گشتن است!

آره.... راه به راه عکس تفنگ و تپانچه می ذاشتی.... حالا چه رشته ای می خوای شرکت کنی؟ من اوتار تفنگتو خیلی دوست داشتم!;) الهی شکرت که نیوشا به هوش اومد!

فدات شم.... برو تاپیک لطفا دعا کنید! مرجان خبر آورده! من همیشه خوش خبرم!(چشمک)

گلاب جون مژده.... نیوشا به هوش اومده!

یعنی چی؟ سروشو ببین.... همه کتابا رو خورده!:lol: تو کتاب نخور البت! ولی درساتو بخون....:w10: یادته امضات زده بودی : یه روز می رم ارتش؟!:w04::w12:

دقیقا.... و این می تونه خطر ناک باشه واسش.... چون تقریبا عقلشو به حراج می ذاره با عاشقی!

رفتم مرا ببخش و مگو او وفا نداشت راهی بجز گریز برایم نمانده بود این عشق آتشین پر از درد بی امید در وادی گناه و جنونم کشانده بود!

نوش آفرین؟ تو چرا سر درست نیستی؟ چه معنی داره بچه تا این موقع شب بیدار باشه؟ دهه.....:w00: آره هر کسو یادت اومد بگو!:lol:

شانلی جان یاد ما از گذشته ، خدای نکرده به معنای ندیده گرفتن دوستان جدید نیست! ما روزا و شبای به یاد موندنی داشتیم کنار هم.... باشگاه هک شد... نزدیک 4-5 روز بسته بود... همین نیما روم می ساخت ، بچه ها رو جمع می کرد دور هم! همه با هم....:cry: اما الان! می بینی که اسم روابط خارج باشگاه ، حتی مسنجر...

آره .... جاش خالیه! توام بری جات خالی می مونه! بیا این تاپیکو ببین! http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=70616&page=4

دنگ دنگ.... ساعت گیج زمان در شب عمر ، می زند پی در پی زنگ!

پر صمیمیت خالصانه شانلی جان... به نظرم هرچه سایت پیشرفت کرد صمیمیت بچه ها مصنوعی شد....:cry:

سلام .... سرمد بیا! http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?p=652654#post652654

مردم دیده ی صاحب نظران جای تو بود اینک ای جان نگران باش که جای تو کجاست چه پریشانم ازین فکر پریشان شب و روز که شب و روز کجایی و کجای تو کجاست ؟ "سایه"

یه نفر رو یادم رفته انگار.... Bardianova مدیر خوب تالار مهندسی صنایع... جاشون سبز!:redface:

آره.... یادته گلرخ؟ باز خوب بود تو چت روما دور هم جمع می شدیم....:w04: چه شبایی!

شب سردیست و من افسرده راه دوریست و پایی خسته می کنم "تنها" از جاده عبور........ سلام شانلی جان ، شبت ستاره بارون!;)

هیچ کس انگار ازش خبری نداره.... :cry:

تمام راه به یک چیز فکر می کردم و رنگ دامنه ها هوش از سرم می برد سکوت جاده در اندوه دشت ها گم بود و اسب یادت هست؟ نجیب بود و مثل واژه ی پاکی سکوت سبز چمن زار را چرا می کرد!