نتایح جستجو

دوباره به این نقطه نگاه کنید. همین جاست. خانه اینجاست. ما اینجاییم. تمام کسانی که دوستشان دارید٬ تمام کسانی که می شناسید٬ تمام کسانی که تابحال چیزی در موردشان شنیده اید٬ تمام کسانی که وجود داشته اند٬ زندگی شان را در اینجا سپری کرده اند. برآیند تمام خوشی ها و رنج های ما در همین نقطه جمع شده...

شقایق ها را باید با چشم ها دوست داشت... شقایق ها را باید با چشم ها دوست داشت... شقایق ها را باید با چشم ها دوست داشت ، نه با دست ، آن ها در چشم ها شعله ور می شوند و در دست ها پژمرده ... کریستین بوبن:gol:

اگر از چيزهايی كه در زندگی اهميت دارند نگه داری كنيم ... اگر از چيزهايی كه در زندگی اهميت دارند نگه داری كنيم ... اگر از چيزهايی كه در زندگی اهميت دارند نگه داری كنيم اگر با كسانی كه دوستشان داريم درست و مطابق با ايمانمان رفتار كنيم زندگيمان از لرزش دردناك كارهای ناتمام، مصيبت نمي بيند...

سنگ فرشام حريص بارونن... سنگ فرشام حريص بارونن... سنگ فرشام حريص بارونن مثه ابر بهار دركم كن باشه روزي يه بار رد شو ازم باشه ، روزي يه بار تركم كن رستاك حلاج:gol:

بی خیال سرنوشت شدن یه جورش شجاعته گفتن اینکه ما سرنوشت ِخودمونو می سازیم یه جور دیوونه گیه ولی اگه سرنوشت و قبول نداشته باشی زندگی تبدیل می شه به یک عالمه فرصت که از دست دادیشون اون وقت تو حسرت چیز هایی که نداشتی و می تونستی داشته باشی زمان ِحال و ضایع می کنی. اوریانا فالاچی:gol:

یک نت را غلط نواختن ... یک نت را غلط نواختن ... یک نت را غلط نواختن بی اهمیت است بدون احساس نواختن غیر قابل بخشش! بتهوون:gol::gol:

یکی از راه های به دست آوردن شادی... یکی از راه های به دست آوردن شادی... یکی از راه های به دست آوردن شادی آن است که دیگران را شاد کنی. یکی از بهترین راه های شاد کردن دیگران آن است که خودت شاد باشی گریچن رابین:gol:

ما از کنجکاوی درباره ی ابر گذشته بودیم ... ما از کنجکاوی درباره ی ابر گذشته بودیم ... ما از کنجکاوی درباره ی ابر گذشته بودیم ما فقط کنجکاو باران و صدای سنتور بودیم ما نه عمق را دوست داشتیم نه امید را ما ساکنان خانه را گم در صدای سنتور دوست داشتیم .... احمدرضا احمدی:gol:

دیوانه شده اند گنجشک های کوچه ی ما ... دیوانه شده اند گنجشک های کوچه ی ما ... دیوانه شده اند گنجشک های کوچه ی ما فکر و خیالت نان هاییست... که روی دستم هر روز به خانه می برم رضا محبی راد:gol:

حواسم را پرت كرده ام... حواسم را پرت كرده ام... حواسم را پرت كرده ام برو تو در فهم من نمي گنجي من در قلب تو! روشنک آرامش

آسانسور جلوتر از ما رسید... آسانسور جلوتر از ما رسید... آسانسور جلوتر از ما رسید از دل تنگی بالا رفتیم هم دیگر را در خانه گم کردیم ولی آن دو نفر هنوز در آسانسور باقی مانده بودند سال هاست اندوه ما در ساختمان بالا و پایین می رود. شهاب لواسانى:gol:

مجرم ترین زندانی... مجرم ترین زندانی... مرا حبس کن در آغوشت من, برای حصار بازوان تو مجرم ترین زندانی ام ...!! :gol:

تو روزایی که رد شدم از تو بی خبر شدم از خودم از تو تو به قلبی که راهشو گم کرد گفتی برگرد وقتی رو به تو چشمامو بستم فهمیدم بی تو خالیه دستم میدونم تو چشاتو نبستی با من هستی اومدم دست دعام و بگیری اومدم بی کسیام و بگیری تو قلبم جز تو هوای کسی نیست تویی آرامش هر نفس من اول و آخر راه رسیدن توی گوشم...

تو را نمی دانم... تو را نمی دانم... تو را نمی دانم...! اما من هنوز یادم هست که خلاصه ی خوبیها بودی و دستهایت نوازشگران مهربانی بر هر چه درد بود تو را نمی دانم...! اما من هنوز عاشقم. هومن داوودی:gol:

ابریشم سیاه دو چشمت/خسرو گلسرخی... ابریشم سیاه دو چشمت/خسرو گلسرخی... ابریشم سیاه دو چشمت یاد آور شبی زمستانی است من بی رَدا ، بدون وحشتِ دشنه ، شادمانه خواب می رفتم ابریشم سیاه دو چشمت خانه ی من است . آن خانه ای که در آن خواب می روم و می میرم ... خسرو گلسرخی:gol:

شبه جزيره ام ... شبه جزيره ام ... شبه جزيره ام محاصره بين همه ي دوست نداشتن هايت تنها خاطره ها مرا به دنيا وصل مي كنند ! روشنک آرامش:gol:

le puzzle... le puzzle... détruir le puzzle du coeur de la personne n'est pas l'art qaund pouvras faire le nouveau puzzle avec les piéces du coeur de la personne tu est artiste پازل دل یکی رو بهم ریختن هنر نیست هر وقت تونستی با تیکه های شکسته دل یک نفر پازل جدید براش بسازی هنر کردی

L'amour est patient L'amour est patient L'amour est patient, empli de bonté et désintéressé Il n'est jamais jaloux. L'amour n'est ni prétentieux ni orgueilleux Il n'est jamais grossier ni égoïste Il n'est pas colérique et n'est pas rancunier L'amour ne se réjouit pas de tous les torts...

سرنوشت کارتون های قدیمی که می دیدیم چی شد؟2 سرنوشت کارتون های قدیمی که می دیدیم چی شد؟2 حنا خانوم دکتر شده، مادرش هم از آلمان برگشته کنارش! خپل رو از باغ گل‌ها انداختنش بیرون, اون‌جا یه برج ١٠٠٠ طبقه ساختن! (چند روز پیش کنار یه سطل آشغال دیدمش – خیلی لاغر شده!) خانواده‌ی دکتر ارنست...

سرنوشت کارتون های قدیمی که می دیدیم چی شد؟1 سرنوشت کارتون های قدیمی که می دیدیم چی شد؟1 آقای سک سکه عمل کرده، می‌ره سر کار و میاد و زندگی‌شو می‌کنه! الفی دیگه از هیچی نمی‌‌ترسه! آلیس شوهر کرده، دو تا بچه داره و یه زندگی حقیر توی یه آپارتمان ۵٠ متری ساده. دامبو، پلنگ صورتی، پسر...