سه نفر بودن میزارن دنبال ماشین داداشی واول شروع به بوق زدن میکنن بعد فحش میدن داداشی میره ببینه حرف حسابشون چیه با قمه یکی میزنه زیر گردنش ویکی میکنه تو قلبش.
از اینا بی نظمترم هست والا ما هم تو خوابگاه بودیم اتاقمون مثل دسته گل بود ادم حال میکرد اینا خودشون بینظمن چه ربطی به خوابگاه داره؟دختم اینجورش نوبر والا؟
به خدا همش پارتی بازی من هم شرکت کردم خوبم زدم ولی قبول نشدم. جالب اینجا بود که3برابر ظرفیت میخاستن اماهمون 700نفرو قبول کردن!!!!!!
تازه اگه اینو قبول بشی غولش که مصاحبست میمونه من که نیرو گاه اتمی بوشهر قبول شدم هر چی بسیجی بود قبول شد الا ما؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟