ماجرای ذبح یک پاسدار پیش پای عروس
ماجرای ذبح یک پاسدار پیش پای عروس
شهید صادق مکتبی در یکی از خاطرات خود میگوید: قلیان خان در قیل و قال عروسی و صدای دهل در هم پیچیده بود. مرا مثل یک بره انداختند جلوی پای خان، خان نگاهی به من انداخت و گفت: تو پاسدار خمینی هستی!
فارس: صادق مکتبی در روستای محمد...