تنها برای تو ای مونس آدمی
تنها برای ملتِ صبورِ تو ای ترانهی آدمی
تنها برای تو ای پروردگارِ واژه
تنها برای تو
شاعرِ گمنامِ آن سوی پنجره!
***
از وقتی که رفته ای
کارها را
میان هر سه مان
تقسیم کرده ام:
من
رخت های تو را شسته ام
و باد
لا به لای رخت های روی بند
طرح اندام تو را
تکرار می کند
تو...