این مربوطه به دوران راهنمایی و دوستم :biggrin:
زنگ انشاء بود ما هم که همیشه ردیف آخر مینشستیم . یه روزی که زنگ انشاء هم بود ما داشتیم با اون یکی دوستمون که ردیف دوم بود با ما هم یه ردیف فاصله داشت دعوا میکردیم ، اون هی برمیگشت به پشت و زبون درمیاورد و دستاشو به نشونه تهدید تکون میداد کنارم هم...