(حاج میرزا حبیب اصفهانی)
در ازل کاین جلوه در خاک و گل آدم نبود
مهر رخسار علی را از تجّلی کم نبود
از لب لعلش دمی در طینت آدم دمید
گر نبود آن دم نشان از هستی آدم نبود
عاشقان را با رخ و زلفش عجائب عالمی
بود کاندر وی خبر از آدم و عالم نبود
جام می بر نام او می زد دم از دور وصال
بزم عشرت را که در آن...