نتایح جستجو

به ما هم یاد میدی؟ چه وسایلی لازمه؟ چقد طول میکشه؟

از این تاپیکا زیاد شده سال 91 باورم نمیشه تموم میشه مسئولیتم بیستر شده بود و نسبت به چیزهای کم اهمیت، بی توجه و حواس پرت.... آدم بهایی می ده و یه چیزی از دست میده تا یه چیزی به دست بیاره، برا منم همین طور شد از خیلی جنبه ها شاید باورش سخت باشه، اما نزدیکی اونو یا شایدم خودمو به اون آشنای غریب حس...

بعد مراسم اصلی شاید چرا که نه!! حالا بالا کوه هم نباشه اشکالی نداره!! ما شمال که بودیم چند مورد از این عکسا با عروس و دوماد انداختیم!!

به هر حال پرسیدن و مطرح کردن و بیان مساله روش درستی می خواد که اینجا رعایت نشده یاد یکی از خاطرات تلخ افتادم موقع دیدن این تاپیک حرف شما درست، اما در دنیای واقعی کسی حق پرسیدن این سوالو نداره چون بی حرمتی و توهین به حساب میاد

از یه لوازم تحریر که آشناس و به همون قیمت قبلی می فروخت، حدود آخرای آذر یا دی ماه 28 تومن گرفتم، کتیگا رو هم 40 تومن اینا می گفت.

صفحه پروفایلتو یکم ویرایش کن، این چه رنگ بندی زشتیه!! بعدشم عکس آواتارت همین بود؟ خیلی خشنه! پیام نور بودن هم عیب نیست زیاد توی این پیچا گیر نکن، سعی کن سواد داشته باشی، معدلمو بگم نمی تونی معادل سازیش کنی خوب؟؟ معدل به هیچ دردی نمی خوره، با معدل 13 میان ارشد ثبت نام می کنن با معدل 14 هم میرن...

چه سالی بود!!! مجاز شدم برا ارشد و قبول هم شدم اما نرفتم به زور رفتم سر جلسه ارشد آزاد و دوباره قبول شدم و رفتم ثبت نام خدا خدا می کردم تابستون بگذره و اون زنده بمونه، تابستونو فقط پیچوندم که بگذره! تونستم یه 6-7 کیلویی رژیم بگیرم و خلاص... جدایی از خونواده رو تجربه کردم و بودن با آدمای غریبه...

من عادتمه هیچ کاری نکنم روزی چند بار به مامانم میگم دوسش دارم، می بوسمش، موقع امتحانا و گرهایی که تو کارم بیفته، خواهش می کنم دعام کنه و یواشکی پاهاشو می بوسم، دستشو هم می بوسم منتها بعضی وقتها از بس این کارو می کنم نمیذاره... منم یه موقعی خیلی وقت پیش مث شما بودم و فکر می کردم که اونا باید منو...

جالبه که خودتون پرسیدین و خودتون جواب دادین!! اینی که می دونستین رو نباید بپرسین!! منتها چون پرسیدین به نوبه خودم جوابتونو می دم! به نظر من بهترین قاری قرآن کسی هست که با شنیدن آیه قرآن از دهنش جذب قرآن بشی، صداش دلنشین باشه و حسرت بکشی که یه بار دیگه هم بشنوی دانشگاه، برای روخوانی قرآن یه...

خوب بود یادتون نره آخر سال 92 و قبل از اومدن سال 93 بیاین و بگین که این بار اتفاق خاصی نیفتاد:surprised: یا شایدم تاریخ تکرار شد!!!!;)

من قبلا دیده بودم و می دونستم. عنوان تاپیک رو مفصل می نوشتین بهتر بود به سالش اشاره میکردین!!

اتانول (الکل دو کربنه حاصل تخمیر اسید استیک یا سرکه)

یاد معلم شیمی دوم دبیرستان همون که تو آزمایشگاه خرابکاری می کرد و قبل ما و زودتر از همه فرار می کرد بعد می گفت بچه ها بیاین بیرون گاز سمی هست بیاین بیرون!!! اون گازه موتاژن هم بود:razz:

از خوابگاه لحافمو آورده بوودم، ترم بهاره که دیگه لازم نیست قرار بود مامان بندازه لباس شویی یه چند هفته بعد اومدم طبقه پایین می بینم همین طوری گذاشته یه کناری رویه شو که کیسه ای هست و راحت در می یادو درآوردم، مچاله ش کردم می گم می برم خودم می ندازم .... مامان می گه اینو تو درآوردی؟؟:eek: می گم...

یه بار سر یکی از کلاسای ترم 3 کارشناسیم هفته دوم تشکیل کلاسا بود. یه استاد داشتیم کمترین تدریسش 10 ورق می شد. قبل کلاس نمیدونم چی شد دیر رفتم همه زودتر نشسته بودن و جا نبود... رفتم ردیف آخر نشستم. دوستم هم گفته بود استاد بیاد بهم زنگ بزن. چون احتمالش بود که استاده نیاد... استاد اومد سر کلاس. من...

چندسال پیش یه بار رفته بودیم بیرون... داداشی پیاده شد یه چیز بخره فکر کنم شارژ بود بعدش نگاش می کردیم که بیاد سوار شه.... اما بجا اینکه بیاد طرف ما، رفت طرف یه پراید هم رنگ پراید ما که یک جلوتر پارک کرده بود، درش باز بود و خالی، درشو باز کرد تمیز بدون اینکه نگاه کنه که ما هستیم نیستیم نشست...

اینو کمتر جایی تعریف کردم بیشتر از سوتی درس زندگی بود برام یه بار هشت سالم بود با خواهری می رفتیم مدرسه یکی از همکلاسیاش هم داشت میرفت مدرسه، به خواهری گفتم اونو ببین داره با دمپایی می ره مدرسه (خیلی وضع مادی خوبی نداشتن و باباش فوت کرده بود)، یه لحظه چشم افتاد به پاهای خودم!!:eek: خودم دمپایی...

این سوتی یکی از ا.س.ا.ت.ی.د.ه. بقیه ش به من ربطی نداره یه ایمیل فرستاده که لینک یه سایته برای بازاریابی فروش محصولات طبیعی برای کوچیک کردن سایز س.ی.ن.ه و شکم عکس قبل و بعد استفاده رو هم زدن! با خودم گفتم اشکالی نداره اشتباهی فرستاده حیوونکی اونقد نجابت و حیا داره، یه هفته به ایمیل مهم و...

اون روز رفتم کپی جزوه رو از لوازم تحریر بگیرم یه دفترم خواستم ازش یه ده تومنی دادم بهش سه چارتا دختره اومدن تو....:love::love: فقط پول دفترو حساب کرده میگه به سلامت.... به زور 3 تومن دادم بهش که پول کپی رو حساب نکردی!!:evil:

یه سال و نیم می گذره: موقع خوندن برای ارشد بود یکی از بچه ها می خواست بهم نشون بده که اونم برای ارشد می خونه اول یه سوال دو پارامتری از میکروب پرسید منم جوابشو فرستادم چند ثانیه بعد اس زد که: مامان میگه اومدنی یه کیلو هویش(منظورش هویج بود!!) بخر.:confused: یه نیم ساعت بعد هم فرستاد...