نتایح جستجو

ندا ب نظرت در پارکینگ قرنیز باید داشته باشه؟:دی

اها وِلِـــــــــــــــــش کن بااب!آ2 چیه!

می شه ی سوال ابلهانه بپرسم ؟ فتوشاپ پی دی افو باز می کنه؟بعد سیو از و....؟

می کم تو مگ نگفتی کارات ب مقیاس نشد چون یک صدم بزرگ در می اومد؟

یا می ریزم، یا از پی سی باباهه کمک می گیرم دلم می خاد برم عین این جاقو کشا! مهمونی رو بهم بریزم، چن نفرم لت و پار کنم و برگردم...

محیا(مسئول خونه علم): منم شریعتی درس خوندم، معماری! پیر جلیلی اینا هنو اونجان؟ :|

ندا! درِ لعنتی پارکینگو چجوری بسازم؟

دستت طلا... شبه بابا، مهمونی افطاریه دگ

اصن این عشقه ک همینجور برای استاد می فرستیم!

سلام عجله برای چی داری؟ اره، خودت گفتی

نمره برداشت نیومده؟ بشکنه دستاش!

قسم به روزی که دهن ها در آن صاف است.

بله...يادمه! با گوش دادن ب همين تيتراژ بود ك سوتي بنده در اشتباه گرفتن اين سريا ل و ي سريال دگ از پرده برون افتاد!:دي

الان بابام بيدار شده،ميگه:مهشيد گشنمه! من:منم گشنمه!عب نداره،دو ساعت بيشتر تا افطار نمونده! (برداشت ملت:من و بابام جفتمون روزه ايم. حقيقت:بابام تو رژيمه،منم از صب چيزي نخوردم ب اميد افطاري ك خونه ماماخانوميم!اسمايل رياكاري! خدايي دارم ميميرم از گشنگي،دو شبانه روزه غذاي مث ادم نخوردم! هربار مرغ...

خداييا! ب دنيا بگوييد بايستد قسمت اخرش الان شرو شد.برو ببين،هي نگو قسمت اخرشو نديدم!

اولن،خونه علم تا ساعت چهاره دومن،نمايشگا پنج باز مشه

البته منظورم اين بود ك يادت رفته بره افطارم چيزي بذاري! ياد م رف ماه رمضونه خوب:|

اه اي استاد زرزرو!متاركه مي كني ميري،نميگي من بدبخت چي كوفت كنم؟از گشنگي نشستم كاسه بشقاب سق مي زنم!

وضعیتم اینطوریه که : قبل از حموم رفتن یه لیوان آب میوه پر میکنم و میذارم روی میز و بعدش میرم دوش میگیرم و میام بیرون! اونوقت یهو با تعجب به لیوان روی میز نگاه میکنم و میگم: عــــه! مرسی عزیزم بازم که برام آب میوه گذاشتی! و…با لذت خاصی میخورم!

التماس 2آ داداشی جان.