_پدربزرگ:غزاله جان یادت باشه فردا یه مقدار کره و مربا هست برای عمو خداد ببری طوری که برای صبحانه مهمان ها حاضر بشه سری هم به بی بی بزن مقداری هم براش سوپ گرم درست کن.
_غزاله:چشم پدربزرگ،حتما،راستی فردا قرار دوتا از دوستام بیان اینجا بیان ممکن با خواهر یا مادرشون بیان.
****
عمو داشت چای دم می...