نتایح جستجو

خوبه که. من همه اش تو دانشگاه رابراه باهام احوالپرسی می کنند من یادم نمیاد این بابا واسه کدوم قضیه بوده؟:D

آرزوهایی که حرام شدند آرزوهایی که حرام شدند جادوگری که روی درخت انجیر زندگی میکند به لستر گفت: یه آرزو کن تا برآورده کنم لستر هم با زرنگی آرزو کرد دو تا آرزوی دیگر هم داشته باشد بعد با هر کدام از این سه آرزو سه آرزوی دیگر آرزو کرد آرزوهایش شد نه آرزو با سه آرزوی قبلی بعد با هر کدام...

یه مقدار که شبیه هستند. ضمنا ما که همه اش همدیگه رو نمی بینیم. برای همین زیاد تو چهره ها دقیق نمی شیم. البته فرهنگ یه استثناست.

این موجود دیگه چه حشره ایه؟

رئیس رضاست دیگه!:surprised: یعنی شما نمی دونستی؟:eek:

خیالت تخت، خود خودتی...

سلام، چطوری؟ سوال فارز شکل داره کتابش رو هم فقط فرهنگ داشت. نتونست سوال رو دیشب بذاره. زینب رو که انصافا گل گفتی. اتفاقا یه انتقاد هم تو تاپیک صندلی داغ کردم ازش. برو ببین. این هم پست ام

بــــــــــله .... بــــــــله..... اصلا اون تاقچه رو باید زریح بست. خیلی مخلصیم... . . ولی نگفتی ها! باشه برای بعد... دارم میرم... تو گپ و گفت خداحافظی می کنیم.

خب داش رضای گل، آقا فارز عزیز ما کم کم رفع زحمت کنیم. آقا فارز بیا این طرف ها اینجا پر از بچه های با معرفت و درسخوانه. منتها امشب یه مقدار دیر شد. برم دیگه ... صبح باید زود پاشم یا علی

ببین این فرهنگ که می بینی امشب هم نیم ساعت اضافه کاری موند. عمراً این طرف ها پیداش بشه.

چرا حرف تو دهن من میذاری... 9:30 رو که خودت با رضا قرار گذاشتی. ....... اون رو هم که گفتم شوخی کردم هر کی خواست بره خیلی خوش میگذره.... نگفتم؟ مدارک همه اش موجوده. شوخی نکن... شما خودت پر از صفایی.

ای بابا! پس همه بلند بگید: فرهننننننننننننننگ ...

من فردا نیستم. امروز هم اگه کار نداشتم می موندم. کجا می رفتم بهتر از پیش شما...:heart:

خب داداشی متن سوال رو هم میذاشتی دیگه. الان این وقت شب بنده های خدا از کجا پیداش کنن.

من که می دونم...

من کشته مرده ی جریمه هاتم...

اوه اوه... بچه های متالورژی . . . بیایید آبرو بخرید. فرهنگ خانم...

آخه این تالار سرعت نمی خواد که... همه اش نوشته است.

دوباره کیو سوژه خنده کردید؟ جام واقعا خالی بوده...

بگو دیگه تو هم! کشتی مون! می خوای خصوصی بگو جذابیت اش حفظ بشه...