شهید جلال افشار
از اصفهان به قم می رفت . صدای آهنگ مبتذلی که راننده گوش می کرد جلال رو آزار می داد . رفت و با خوشرویی به راننده گفت : اگه امکان داره این نوار رو خاموش کنید یا برا خودتون بذارید . راننده با تمسخر گفت : اگه ناراحتی می تونی پیاده شی!
جلال رفت توی فکر ... هوای سرد و بیابان تاریک و...