منتظر نباش كه شبي بشنوي
از اين دلبستگي هاي ساده ، دل بريده ام…
كه عزيز باراني ام را
در جاده اي جا گذاشتم…
يا در آسمان ، به ستاره ي ديگري سلام كردم…
توقعي از تو ندارم...
اگر دوست نداري
در همان دامنه ي دور دريا بمان
هر جور تو راحتي... باران زده ي من...
همين سوسوي تو
از آن سوي پرده ي...