غصه وضع غذا ، فكر كتاب و امتحان
رستم و افراسياب و ديو را آرد به جان
درد بي پولي غم بمب و غم صداميان
غم نباشد در قياس غصه هاي امتحان
روزهاي امتحان تالار گردد قتلگاه
مي رود تا بر فلك از سينه ها فرياد و آه
خيل دانشجو بود در چنگ ديو امتحان
هر طرف ” افتاده ” مي بيني چنان برگ خزان
چند ساعت در سكوت...