نتایح جستجو

یعنی اینکه این بنده خدا توی سیرک کار میکنه :Dچقدر جالب بعد فکر کنم عکس هم طبیعی باشه و روش فتوشاب کار نکرده باشند خیلی جالبه

سلام خوبید من شهید کشوری رو پیشنهاد میکنم امیدوارم که بعد از تحقیق کردن درباره ایشون به نکات خوبی برسید :gol:

اره من که فعلا هنوز برای موقعیت شغلی خوبی پیدا نشده میرم کمک بابا جونم :biggrin:واقعا دیگه کم کم دارم مهندس میشم :biggrin:یک مهندس حتی در مواقع ضروری باید بیل دستش بگیره :biggrin:خدانگهدارتون

با اجازتون من برم عملگی :biggrin:فعلا با اجازه

برنامه نویسی نرم افزارش مهم نیست به قول یکی از دوستام مهم اینکه بتونی با یک نرم افزار خوب بنویسی البته من چون دیپلم برنامه نویسی دارم میگم ها ولی اصولی ترین و ساده ترین اونها فکر کنم که ویزال بیسیک باشه البته ++C و C هم هست نمیدونم که به کدوم یکیشون علاقه داری من خودم وقتی دیپلم رو گرفتم از...

اره یادمه به قول قدیمی ها جونی کجایی که یادت بخیر نه بابا این چه حرفی - ولی جدی میگم امیدوارم که بتونید و برسید و همیشه در این تالار باشید - هم اینکه ما تلاشمون بیشتر بشه که اینقدر عزیزانمون با ناراحتی اینجار رو ترک نکنند ;):gol:

سلاح مملکت خیش را خسروان دانند اما سر بزنید حتی اگر شده هفته ای یکبار

خوب فعالیت علمی به چی میگین همین که بیان توی تالار و بحث های مهندسین دیگه رو مشاهده کنید فعالیت علمی میشه دیگه حداقل 60 % از مبحثو میفهمید بعدشم من گفتم و هشدار دادم که گفتگوی ازاد یعنی اینکه بیایی چت کنیم اگر ما مهندسین جایی برای چت کردن نداشته باشیم باید بریم توی سایتهایی که از لحاظ جسمی و...

مرسی ممنون اتفاقا دیشب سالگرد شهادتشون رو گرفتیم یعنی یادواره شون این کلمه بهتره همه بچه ها رو توی زیارت عاشورا دعا کردم .ایشالله که سعادت داشته باشیم که بتونیم درکشون کنیم حتی یک نفرشون زندگیمونو عوض میکنه به قول یکی ازمهندسین باید ادم شمس زندگیشو پیدا کنه :gol:

چرا نیاین اخه واسه چی وقتون کمه؟

اخه مهندس قبول در هرجا که محرومیت وجود داره بهتر میشه کسب و کار رو پیدا کرد اما محدودیت ها چطور ؟ ما نباید استعداد های اونجا رو پیدا کنیم و از روی اصول علمی کار کنیم مثلا احداث یک کارخانه بسته بندی (زعفران در سیستان بلوچستان چه به درد میخوره ) باید کارخانه تولید و بسته بندی رو توی مشهد یا تربت...

سلام حال شما احوال شما -راستش منم نیستم یک چند شبی دیشب که یادواره دایی هام بود(ساگرد شهداتشون ) و دو شب پیش هم انقدر خسته بودم که نتونستم بیام والا بیلمیرم (نیمدونم )که تو چه سطحی ولی فکر کنم بیشترین کاربرها در تالارهای تخصیصی باشند - ایشالله زود به زود سر میزنید :biggrin: قصه نخورید ;)

سریال هست؟ اخه خیلی شبیه تیلور هست مخصوصا چشم و ابروهاش

مهندس شبی خوشی داشته باشید شب بخیر من باید صبح زود برم میدان فردوسی عملگی:biggrin:

به به دستتون درد نکنه شما خودتون گل هستید راستی این تصویر ها رو چطوری تمام صفحه میزارید

سلام صفحه رو باید همنجا بذارم دیگه نه یکسری مشخصات هستند که میگم همنجا با اجازتون 4 تا شهید که روی اواتار مشخص است دایی هام هستند شهیدان (حمید ، محمد مهدی ، عزیز الله ، محمد تقی )نظری اولین شهید خانواده شهید مهدی نظری است که دومین شهید قوچان هستند دومین شهید شهید عزیز الله نظری که به خون خواهی...

پس چه چیزی برداشت کردی توجه نکردی تمام شعر ها تا به امروز فقط صحبت یک شخصیت با یک شخصیت دیگه است اما توی این شعر این قانون وجود نداشت

ای کاش میشود همیشه مثل اونها بود باورت نمیشه چقدر من به داییهام نزدیک بودم اما توی این مدت یکسری اتفاقات افتاد که هیچ امیدی ندارم به دوباره حس کردنشون ولی همیشه سعی کردم که توی راه اونها قدم بزارم به جژ شبهای مثل امشب که داغون بودم البته امشب هم گذشت و فردای نو با امیدی نو شروع میشه راستی شعری...

میدونستی من چهار تا از دایی هام شهید شدن شهیدان نظری

سلام مهندس ممنون شما هم خسته نباشید