چه کسی حرف مرا می فهمد؟ چه کسی درد مرا می داند؟ در پس پرده ی اشک چشمم چه کسی راز مرا می خواند؟ چه کسی واژه ی تنهایی را در دل غم زده ام می بیند؟ با سر انگشت محبت چه کسی قطره ی اشک مرا می چیند سال ها غیر خداوند بزرگ هیچ کس از غمم آگاه نبود توشه ی زندگیم در همه عمر جز غم و غصه ی جان کاه نبود...