نتایح جستجو

شبانگاهانِ بیداری میان جنبش احساس خیالم می کِشَد سویی شبیه مَدِ دریاها

مرسی دوست مهربونم :gol:

چقدر سخته گل آرزوهاتو تو باغچه ی دیگری ببینی و هزار بار تو خودت بشکنی… اونوقت آروم زیر لب بگی “گل من، باغچه ی نو مبارک”

سلاااااااااااااااام عزیزم مرسی شما خوبی؟ من که سرما خوردم:)

بازگشت به یک نامه عاشقانه بازگشت به یک نامه عاشقانه باد كه آمد خبري از تو نياورد! پيش از باران شايد در نم‌نم ريزش دوباره برف شانه‌هايم را كه تكاندم عطر تو كوچه را سر‌مست كرد پيش از اين گفته بودم! راهي كه به خانه شما بر‌مي‌گردد پلاكش بر گردن كدام پست‌چي آويخته شده؟ كه اين چنين سرگردان...

ماهی قرمز تو دست یک کودک دیدن حس خوبیه

حاصل عشق مترسک به کلاغ. مرگ یک مزرعه است......

ماهی قرمز تو دست یک کودک دیدن حس خوبیه

حاصل عشق مترسک به کلاغ. مرگ یک مزرعه است......

و پایم که قلم شد نوشت برگردیم وقتی که غرور احساس را به زیر میکشاند ملالی نیست . وقتی که خون به مغزت نمیرسد , یه لحظه است , آن زمانی هست که میدانی هنوز قلبت میتواند بزند. ولی دیر شده است .. . به قول یکی از دوستان وقتی نگاه در نگاه کسی داری که قلبت برایش نادانسته میزند زمانی است که خون...

رفته بودم سر حوض تا ببینم عکس تنهایی خود را در اب اب در حوض نبود!!!.......... خدایا کمکمان کن

خدایااااا خواهشت را کہ نه التماست می کنم ! دوراهی های زندگی را بردار من همین یک راه را هم اشتباه می روم

مــَرا جــُدا کــن ٬ از اهلِ زمـیــن ! دستَــم را بـگـیــر … مـیــخـو اهــم ٬ در دنـیــایِ آرامِــــ تـــُو مــیــان نفــس هــایــــت آرامـــ بـگـیــرمـــ .

از ما رای یک احساس قشنگ تپش های قلب تو را می شنوم چه زیباست از پشت این نقاب هزار رنگ حس دلتنگی تو را بوئیدن تو را می بینم و می جویم که همچون یک باران بهاری بر دل پائیزی من می باری و سیراب میکنی درختان دلم راکه بارور می شوند و شکوفه می دهنددر بهار دل چه معصومانه است عشقی که تو...

از ما رای یک احساس قشنگ تپش های قلب تو را می شنوم چه زیباست از پشت این نقاب هزار رنگ حس دلتنگی تو را بوئیدن تو را می بینم و می جویم که همچون یک باران بهاری بر دل پائیزی من می باری و سیراب میکنی درختان دلم راکه بارور می شوند و شکوفه می دهنددر بهار دل چه معصومانه است عشقی که تو...

گناهی که توباشی لطیف تر از گلبرگ ثواب است

عزیز ِ دلم هنوز وقتـے آسمان ِ دلمـــ ابریست لمس ِسبك ِ دستان ِ مهربانت را روے ِ مو هایمــ حس مـےكنمـــ ... تو هنوز با تمام ِ نبودنت تنها پناهگاه ِ من از این آدمهایـے ...

غیــــــرت دارمــــــــ روی خــــــــــــــاطراتمانـ !!! بـــرای هـــر كســــی تعــــــریفشان نمــــیكنمـــــ... تــــــــــــو فقـــــط مــــــــرد بــــــاش و انـــــــكارشـــــان نكـــــــن...

تو اي آهوي من کجا مي گريزي چه کردم که بي اعتنا مي گريزي خدا خواست پيوند عشق تو با من زمن ، يا ز کار خدا مي گريزي چرا گرم خواندي ، چرا سرد راندي ؟ چرا لطف کردي ، چرا مي گريزي ؟ نداري چو تاب وفا ، رو بپوشي نداني چو قدر مرا مي گريزي نگويم دگر از محبت نگويم چو طفل مريض از دوا مي گريزي به...

دلــتـــنـــگــی پـــــیـــچـــیــده نــــیـــســـتـــــ . . . ! یـــــکــــ دل . . . ! یـــــکـــ آســـمــــان یـــــکــــ بــــغـــض و آرزو هــــای تــــــرکـــــ خـــــورده بـــــه هــــمــــیــــن ســادگــــی