نتایح جستجو

  1. پدرام تاج ابادی

    // ... به نفر بعدیتون یک شعر هدیه بدین ...\\

    باران باران می بارد ؟؟..یا...نمی بارد؟؟ ..می بارد؟؟؟ پس چرا این قدر آشفته ام؟؟ چرا مثل همیشه از باران لذت نمی برم؟ چرا صدای خوردن قطرات باران را بر شیشه نمی شنوم؟؟ پس بوی زمین نم خورده کجاست؟؟ پس چرا اینقدر ملتهبم؟؟ راستی..ازبغضی که مدتها بود آزارم میداد هم خبری نیست.. باران می بارد...
  2. پدرام تاج ابادی

    تاب و تب در دل بي تاب و تبم عشق تو بود در همه شعر شبم عشق تو بود در همه ستاره هاي...

    تاب و تب در دل بي تاب و تبم عشق تو بود در همه شعر شبم عشق تو بود در همه ستاره هاي قلب من در همه فكر من ياد تو بود در همه جا در همه جاي دلم بي تو من غمي ندارم در همه غم هاي عالم ياد تو بود آن شبي كه آمدي در ذهن من در همه جا در همه جاي دلم ياد تو بود آن شبم عشق...
  3. پدرام تاج ابادی

    // ... به نفر بعدیتون یک شعر هدیه بدین ...\\

    تاب و تب در دل بي تاب و تبم عشق تو بود در همه شعر شبم عشق تو بود در همه ستاره هاي قلب من در همه فكر من ياد تو بود در همه جا در همه جاي دلم بي تو من غمي ندارم در همه غم هاي عالم ياد تو بود آن شبي كه آمدي در ذهن من در همه جا در همه جاي دلم ياد تو بود آن شبم عشق...
  4. پدرام تاج ابادی

    // ... به نفر بعدیتون یک شعر هدیه بدین ...\\

    عشق سوزان با تو من تابه هميشه عاشقم با تو من تا به هميشه شاعرم اي عشق هميشگي من با تو من تا به ابد هم شاعرم ديوانگي هاي مرا پاي جنونم مگذار كز عشق تو من اينگونه جنون وار شدم همه شعر من از عشق تو و ياد تو بود همه ياد تو بود در دل بي تاب و تبم اي كه در شعر...
  5. پدرام تاج ابادی

    // ... به نفر بعدیتون یک شعر هدیه بدین ...\\

    فنا جانا به حريم يار وارد شده ام بی خود حالم نی است از خود درويش شدم بی خود يارا نظر کن در خويش تا بينی جمال يار يار است درون خويش بيتاب شده ام بی خود بيدار شدم زين عشق بيدار تر از بيدار قلبم از آن کيست مجنون شده ام بی خود اين عشق درون توست جانا بيابش زود...
  6. پدرام تاج ابادی

    غزل و قصیده

    بيزار اگر مستيم از اين ساغر چشيديم غم جان کاه تو تاخر کشيديم غم هجران تو جان به در کرد به سوی عشق تو تا پر کشيديم زعشقت گهگهخی جانم به در شد گهی هم گاه سر مستی به سر شد گهی مهتابکی بود قلب پر پرم را زخورشيد چشم مست تو آن هم سحر شد...
  7. پدرام تاج ابادی

    غزل و قصیده

    Nothing Else Matters So close no matter how far انقدر نزدیک (دل هامون)، که اهمیتی نداره چقدر از هم دور هستیم Couldn`t be much more from the heart از قلب توقع بیشتر از این هم نمی توان داشت Forever trusting who we are باور کنیم برای همیشه آنچه هستیم را And nothing else matters و هیچ چیزه...
  8. پدرام تاج ابادی

    سلام به به چه عکسهای قشنگی دستت درد نکنه:gol:

    سلام به به چه عکسهای قشنگی دستت درد نکنه:gol:
  9. پدرام تاج ابادی

    // ... به نفر بعدیتون یک شعر هدیه بدین ...\\

    (((یاد بعضی نفرات روشنم میدارد قوتم می بخشد یاد بغضی نفرات رزق روحم شده است وقت هر دلتنگی سویشان دارم دست جراتم می بخشد))) نیما یوشیج
  10. پدرام تاج ابادی

    // ... به نفر بعدیتون یک شعر هدیه بدین ...\\

    وقتی که رفتم تازه تو می فهمی عاشقی چیه می شناسی عشق را بعد من می فهمی عاشقت کیه عاقبت از غصه ی تو نقش تو قصه ها می شم می رم و پیدام نمی شه تنها مثل خدا می شم وقتی که من عاشق شدم با همه ی بود و نبود تو خواب و تو بیداری ها نقش دو تا چشم تو بود من همه جا کنار تو سایه به سایه کوه به کوه آینه ای که...
  11. پدرام تاج ابادی

    // ... به نفر بعدیتون یک شعر هدیه بدین ...\\

    ای خدا به جای آنکه فردا دسته گل بزرگی بر قبرم گذاری با شاخه گلی یادم کن و به جای آنکه سیل اشک بر مزارم ریزی با تبسمی شادم کن --------------------------------------------------------------------------- رسم عجیبی است می کنیم گناه تا که یک روز کنیم توبه ای خدا ...
  12. پدرام تاج ابادی

    // ... به نفر بعدیتون یک شعر هدیه بدین ...\\

    مــیــگن کــلـاغ قــار قــاری تـو را چـه به بـاغ در بـاری سکه نداری دون می خوای عاشق مهربون می خوای خو شه دلم دوستم داری می گن که تو حق نداری یه دل خوشی داشتم اونم ازم گــرفــتــن اجـبـاری پـیـغـوم رسـیـد کـه اون ورا جایی نیست واسه...
  13. پدرام تاج ابادی

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    حالا که عطر نفسهات را برام ارزونی کردی با من نامهربون این همه مهربونی کردی حالا که عطر دل و راه دلامون یکی شد آیمون پر ستاره ی شبامون یکی شد روزگار سردی و یاسش مال من همه سر فرازی و عشق و امیدش مال تو
  14. پدرام تاج ابادی

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    هیچ حـرف دگـری نیست که مـن با تو بزنم تـو نـمـی فـهـمـی انـدوه مـرا چه بـگـو یـم کـه تـو ای رفـتـه ز دست شدم از مستی چشمانت مست!!! شــده ام سـنــگ پــرسـت مرگ بر انکس که دلش را به...
  15. پدرام تاج ابادی

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    دهان دختر زیبا تهی ز دندان است کس نمی داند این شکسته دندان بهای یک نان است و هیچ کس فکر نکرد که در آبادی ویران شده دیگر نان نیست و همه مردم شهر فریاد بر آورده اند چرا سیمان نیست؟ کس نمی داند چرا ایمان نیست و روزگاری شده است که در آن جز انسان هیچ چیز ارزان نیست...!!!
  16. پدرام تاج ابادی

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    چگونه فراموشت کنم تو را... که از خرابه های هرزگی به قصر سپید عشق هدایتم کردی و عاشقی بی قرار و یاری با وفا برای خویش ساختی آهو بره ای شدی که دوستی گرگ را پذیرفتی و برای اشکهای او شانه هایت را ارزانی داشتی و با صداقت عاشه انه ات دلش را به درد آوردی چگونه فراموشت کنم تو را...
  17. پدرام تاج ابادی

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    بیشتر از آنچه تصور کنی خیانت دیده ام و بیشتر از آنکه باور کنی دلم را شکسته اند اما تو نه خیانت کردی و نه دلم را شکستی تو جگرم را آتش زدی زبانم می گوید به امید روزی که روزگارت سیاه تر از پر کلاغ تیره تر از غروب و غمگین تر از دم جدایی...
  18. پدرام تاج ابادی

    ◊ وارد عمل شدن بدون برنامه‌ریزی علت همه شکست هاست . آلکس مک کنزی ◊

    ◊ وارد عمل شدن بدون برنامه‌ریزی علت همه شکست هاست . آلکس مک کنزی ◊
  19. پدرام تاج ابادی

    سلام م...جان هميشه شاد باشي:w27::w34:

    سلام م...جان هميشه شاد باشي:w27::w34:
  20. پدرام تاج ابادی

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    ◊ جهان را نگه دارید، می‌خواهم پیاده شوم . اوبالدیا ◊
بالا