نتایح جستجو

u too

ولی صدای تو انگار جور خاصی بود شبیه هق هق من بود در میان گلو شبیه گم شدن خواب های کودکیم میان عطر پر از شرم شاخه شب بو

دلم گرفته از این روزهای تنهایی دلم گرفته از این خانه مقوایی

یادش بخیر " مرگ شاه و گدا نداشت " خورشید و ماهمان قصد ریا نداشت

این آقای طایفه کییه ؟ راستی سلام

یک جفت بال سوخته در حال پر زدن یک مشت حرف فلسفی بی اثر زدن

شور شد آش رفتنت مادر بی خدا بیهواس میخوابم بین دستی که میرسد جمعه و هزاران مراد میخواهد

مست کردی سیاه رقصیدی تیره کردی شب خدایان را ای پری جای بوسه دیو است روی پاهات بین ابروها !

دل من می رود به سربازی دل من تیر میکشد پشتش اسلحه میکشد به روی خودش میچکد ماشه زیر انگشتش

شاعر تمام قافیه ها را ورق بزن چشمان سرخ لبانش و قعر زن !

که هی به تو بنویسم که "دوستت دارم" که پستچی عزیز عاشقت شود آخر !!!

سلام دستم به دور گردن این واژه های مست فردا شبی تولد ودکا مبارک است

مهتاب شب که جامش از اختر لبالب است با آن همه ستاره و مه باز شب شب است

یکی دو تا پک و بعد هم برو توجات بتمرگ زنت تو من منه حرفاش " آخه جدا " بتمرگ تو که دوسش نداری عاشقش شدی نشدی دوباره پا شده عقلم تو رو خدا بتمرگ عامیانه بخوانید

و ارتباط قطع شده بین مرد و زن دنیای بی نهایت بی اتفاق من

شما بیشتر ولی اکثر اینا مال من نیست

تو نور و آب خوردی و من غصه تو را در تو شکوفه ها فراوان شروع شد

من : سر و ته درون یک توالت بچه : مشغول شیطنت کردن زن : دچار عوارض یک قرص مرد : مشغول پوست اندازی من : شبیه توالت بچه بچه : مشغول شیطتنت خوردن زن : به فکر عوارض مشغول مرد : مشغول پوست اندازی

دو شاخه گل که بجا ماندست از شب قبلی دو شاخه گل که لمیدست توی این سلفون " ببین عزیز من و تو به هم نمی آییم برو و از همه زندگیت من و پاک کن "

در تنم ایسگاه متروکیست که نگشته کسی به دنبالش سمت مقصد به راه می افتی سوی آغوش این تن تب دار