نتایح جستجو

جدی میگی؟

شب همگی بخیر .....

:wallbash:این نامردیه

:mad:چه بد ... واقعا؟؟؟؟

نه خداییش معلمای ما از این کارا نمیکردن .... ته دعوا کردنشون این بود که مادرت باید بیاد مدرسه

خوش به حالت مامان من خیلی سخت گیر بود اگه اینکارو میکردم بد دعوام میکرد

اره ... چقدر بد که مجبور بودیم دروغ بگیم

ریشه ساخت مفاهیم طنز یا جوک های موسوم به «پـَـ نـَـ پـَـ» در فضای مجازی (اعم از ایمیل ها و شبکه های اجتماعی) و سازنده آنها چندان مشخص نیست. این رشته دراز طنز، پس از جوک های موسوم به «مملکته داریم؟» و «فک و فامیله داریم؟» پدیدار شد ماهنامه مدیریت ارتباطات: چندی است که لطیفه های موسوم به «پـَـ...

سه بار پشت سر هم بگو: گاز دوغ دار، دوغ گازدار!! یا چایی داغه، دایی چاقه ! یا ، کشتم شپش شپش کش شش پا را !

هر چی میپرسیدن و میموندیم توش، میگفتیم ما تا سر اینجا خوندیم !

:eek:

اون موقع ها جنسش خوب نبود پاک میکردی خراب میشد

قرآن خوندن و شعار هفته (ته کتاب قرآن) سر صف نوبتی بود برای هر کلاس، بعد هر کس میومد سر صف مثلا میخواست با صوت بخونه میگفت: بییییسمیلّـــَهی یُررررحمـــَنی یُرررررحییییییم

مگه هنوز هست؟

صفحه چپ دفتر مشق رو بیشتر دوست داشتیم به خاطر اینکه برگه های سمت راست پشتشون نوشته شده بود ولی سمت چپی ها نو بود ! ******* برگه های امتحانی بزرگی که سر برگشون آبی رنگ بود و بالای صفحه یه “برگه امتحان” گنده نوشته بودن

وقتی سر کلاس حوصله درس رو نداشتیم، الکی مداد رو بهانه میکردیم بلند میشدیم میرفتیم گوشه کلاس دم سطل آشغال که بتراشیم !

من مامانم از اینها نمیخرید .. مجبور بودیم بریم مهمونی تا بازی بکنیم ....:(:(

اتاری .... یادتونه؟

یه برنامه عروسکی بود به نام کار و اندیشه که خیلی نوآر بود .. یعنی سیاه بود ... دو تا آدمک بودن به نام کار و اندیشه. اون که اسمش اندیشه بود کارش فقط فکر کردن بود و اون یکی که اسمش کار بود فقط کار می کرد ! خلاصه محیط برنامه خیلی سیاه و ترسناک بود ! تیتراژش هم این بود: ( اونجاهایی که کشیده...