نتایح جستجو

میان برگهای سوخته پاییزی من به دنبال دلی میگردم که به تو هدیه کردم و تو باز ناز وعتاب دل من را بردی چه سرم آوردی و دگر خسته شدی تا که پر بسته شدی دلو دور انداختی روی از من تافتی و برای گرما آـشی انداختی میان برگهای سوخته پاییزی من به دنبال دلی میگردم که به تو هدیه کردم

ماشالله اصلا جابجام نشدن مثل مین انگار تو زمین اینارو کار گذاشتن

درین سفیدی کثیف دین تباهی و دروغ دریغ دیار نابکار درین تبار بی فروغ کجا برم ؟ به کی بگم؟ که چون تویی حاکم شهر که چون منی سالک دیر کجا برم؟ به کی بگم؟ که دل زمن چه کس ربود؟ حاکم شهر؟قاضی و دزد؟ کجا برم؟ به کی بگم؟

و چه تلخ است و رقت آور که من در خلوتم تو را خیال میکنم والتماس بودنت را از ته مانده خاطرم دارم و چه ظالمی که التماسم را میبینی و از پشت شیشه کنار میروی

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

ببینید از پوچی به کجاها رسیدن؟ امام زمان پس کی میاد؟ دلم گرفت. قربونت برم خدا چهقد غریبی رو زمین نعمت دادی که تو راه شیطان تباهش کنن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/

مثل همیشه ی زندگیم سخت ولی حقیقت است که بهترین دوستمان هیچکس است

دگر تنها رفیقم سایه شبگرد بی خواب شهر است آخر من احساس و دلم را گم کردم وهر دو رد پایمان را....

و تو نمیدانی که تنهایی بهترین گوش شنواست که هیچگاه کلامت را قطع نمیکند دلت را نمیشکند ورازت را برملا نیکند من نیز فقط با او گفتگو میکنم

و من تنهاتر از وقتی که تو نبودی با توام تو هروز کنارمی و دورتر میشوی دیگر شبح حضورت را نمیشناسم کاش روحت راهم آورده بودی و من تنهاتر از وقتی که تو نبودی با توام

چهره خیلی ترسناکه یه خانم پشت کاناپه خیلیم ترسناک بود چشماش منو ترسوند:(:cry:

تو خود تصمیم گیرنده ای میتونی صبح که از خواب بلند میشی بگی وای باز صبح شد یا بگی خدایا صبح با خیر وبرکت را آغاز میکنم

من خیلی دوسش داشتم ممنون که یادشو زنده کردین

حرفه ای بی وفا غریزه اصلی یه فیلمه دیگه که فکر میکنم اسمش مشت زن بود

ایشا... شب تو خواب ناز دست شوییت بگیره با چشمای بسته بری سمت دست شویی درو که باز کردی همین صحنه رو با همین صدا ببینی:cry:

چه بی تاب وخسته ام بی تو بی تو با 8 میلیارد انسان تنهایم وتو با یک معشوق تازه دنیا را داری. چه مسخره است تعریف تنهایی ما؟ من تمام خاطراتت را دارم و تمام سالهای شیرینت را ودلت را ندارم و او خاطره سالهای تو را ندارد ودلت را دارد. کداممان تو را بیشتر داریم؟ مسخره نیست بودنت در دنیا و خواستن من و...

چرا نمیشه؟ وقتی آدم لایق همچین عشقی باشه لیاقت پاسخ گفتن و توانایی شم پیدا میکنه

چرا خجالت؟ شما که تو خود عشق زندگی میکنید دیگه چرا؟

کاش مهم یه ذره ازون عشق و تجربه میکردیم

ببخشید من یک آن داغ کردم احساس کردم این حرفا و این عشقا دیگه خریدار نداره و به تمسخر گرفته میشه