نتایح جستجو

  1. hami_life

    حکیم ابوالقاسم فردوسی

    برگرفته شده از تارنگار: تاریخ, جشنها و زبان پارسی http://ariapars.persianblog.ir/ کورش محسنی ***** جایگاه زن در شاهنامه ی فردوسی برای بررسی جایگاه زن در شاهنامه، نخستین افسانه ای که می تواند به ویر پژوهنده برسد, بی گمان داستان رزم گردآفرید با سهراب است. این داستان اگر چه در برابر داستانهای دیگر...
  2. hami_life

    وحشی بافقی

    دوستان شرح پریشانی من گوش کنید---- داستانِ ِغم ِ پنهانی ِ من گوش کنید قصه بی سر و سامانی من گوش کنید---- گفتگوی من وحیرانی من گوش کنید شرح این آتش جانسوز نگفتن تا کی سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی روزگاری من ودل ساکن کویی بودیم---- ساکن کوی بت عربده جویی بودیم عقل و دین باخته دیوانه رویی...
  3. hami_life

    وحشی بافقی

    زندگینامه تولد وحشی گویا در اواسط نیمه اول قرن دهم در بافق که بر سر راه یزد و کرمان واقع است، اتفاق افتاد و چون بافق را گاهی از توابع کرمان و گاه از توابع یزد به حساب می آورند، وحشی را گاهی یزدی و گاهی کرمانی گفته اند. دوره اول زندگی وحشی در زادگاهش سپری شد. وحشی در این مدت به جز برادرش در...
  4. hami_life

    خواجه عبدالله انصاري

    ابو اسماعيل عبدالله پسر ابومنصور محمد انصاري هروي غروب روز جمعه دوم شعبان 396 هـ.ق در كهندز هرات از مادري كه اهل بلخ بود تولد يافت. خانواده‏اش نسب به ابوايوب خالد بن يزيد انصاري (وفات: 5 هـ.ق) صحابي معروف مي‏رسانيد. اين ابوايوب همان كسي است كه رسو ل اكرم (ص) هنگام هجرت از مكه به مدينه در خانه‏آش...
  5. hami_life

    حکیم ابوالقاسم فردوسی

    حکیم ابولقاسم فردوسی ، حماسه سرا و شاعر بزرگ ایرانی در سال 329 هجری قمری در روستایی در نزدیکی شهر طوس به دنیا آمد . طول عمر فردوسی را نزدیک به 80 سال دانسته اند، که اکنون حدود هزار سال از تاریخ درگذشت وی می گذرد. فردوسی اوایل حیات را به کسب مقدمات علوم و ادب گذرانید و از همان جوانی شور شاعری در...
  6. hami_life

    زندگی نامه ی رودکی...

    دراواسط قرن 3 هجری قمری در آن هنگام که مبارزه ی 200 ساله ی سیاسی و آزادی خواهی مردم تاجیک و در مردمان ماوراءالنهرخراسان بود در یکی شهرهای خوش آب و هوا وخوش منظره کوهستانی رودک پنج رود، در یک روز بهار که همه جا پر از گل و نسیم بهاری کودکی به نام عبدالله، جعفر بن محمّد تولد یافت که به یال 206...
  7. hami_life

    نورالدین عبدالرحمن جامی

    نور الدين عبدالرحمن بن نظام الدين احمد بن محمد جامي ملقب به ابو البركات ومتخلص به جامي از مشهورترين شعراي ادب پارسی دری قرن نهم هجري قمري است. وي در سال817 ه. ق در خرجرد جام به دنيا آمد و در نوجواني در هرات و سمرقند به فراگيري علوم مختلف پرداخت. جامي در جواني سرودن شعر را آغاز كرد و به مناسبت...
  8. hami_life

    طنزنامه

    چند طنز از عمران صلاحی بلبل و کلاغ بلبلی را ديدند که قارقار می کند و کلاغی را ديدند که چهچه می زند. پرسيدند: چرا صداهايتان را با هم عوض کرده ايد؟ گفتند: ما داريم آشنازدايی می کنيم. قورباغه قورباغه ای را ديدند که دارد قار و قور می کند. پرسيدند: اين چه صدايی است که از خودت درمی آوری؟ گفت: به...
  9. hami_life

    طنزنامه

    لطیفه - كار نيكو كردن، از پر كردن است ! من اندر كوچه « صغري » را نظر كردم ! به ناگه مادرش از انتهاي كوچه پيدا شد، من احساس خطر كردم از آنجا با دلي غمگين به صد حسرت، گذر كردم ! *** هلا، اي مادر صغري ! منم، من شاعري احساس مند از خطه تهران ! منم بيچاره اي از نسل بابا طاهر عريان ! منم آواره اي...
  10. hami_life

    طنزنامه

    وطن یعنی صف نون و صف شیر وطن یعنی همش درگیر ، درگیر وطن یعنی همین بنزین همین نفت همین نفتی که توی سفره ها رفت وطن یعنی همین سهمیه بندی وطن یعنی کمربند و ببندی وطن یعنی لیسانس ، علاف ، بیکار کمی چایی ، کمی قلیون و سیگار وطن یعنی خیابان ،خواب ، معتاد پسرهای فرار ، ای داد بیداد وطن یعنی تموم سهم...
  11. hami_life

    سعدی

    ای ساربان آهسته ران، کارام جانم می رود وان دل که با خود داشتم، با دلستانم می رود من مانده ام مهجور از او، بیچاره و رنجور ازو گویی که نیشی دور ازو، در استخوانم میرود گفتم به نیرنگ و فسون، پنهان کنم ریش درون پنهان نمی ماند که خون، بر آستانم می رود محمل بدار ای ساروان، تندی مکن با کاروان کز عشق...
  12. hami_life

    سعدی

    من نـدانسـتم از اوّل کـه تـو بـی مهر و وفـایی عــهـد نــابستن از آن بــه کــه بـبندی و نـپایی دوسـتان عــیب کـنندم کـه چـرا دل به تـو دادم باید اوّل به تو گفتن که چنین خـوب چـرایـی! حــلقه بـــر در نــتوانــم زدن از دستِ رقــیبان ایــن تــوانـم کـه بـیایم بـه مــحلّت بـه گــدایـی شمع را باید...
  13. hami_life

    سعدی

    از هر چه می رود سخن دوست خوشترست پیغام آشنا، نفس روح پرورست هرگز وجود حاضرِ غایب شنیده ای؟ من در میان جمع و دلم جای دیگرست شاهد که در میان جمع نبود شمع گو بمیر چون هست اگر چراغ نباشد منورست ابنای روزگار به صحرا روند و باغ صحرا و باغ زنده دلان کوی دلبرست جان می روم که در قدم اندازمش ز شوق...
  14. hami_life

    سعدی

    ابو محـمد مشرف الدين ( شرف الدين ) مصلح بن عـبدالله بن شرف الدين شيرازي، مـلـقب به ملـک الکـلام و افصح المتکـلمين بي شک يکي از بزرگـترين شاعـران ايران است کـه بـعـد از فردوسي آسمان ادب فارسي را به نور خـيره کنندهً خـود روشن ساخـت. اين روشني با چـنان نيرويي هـمراه بود که هـنوز پـس از گـشت هـفت...
  15. hami_life

    نقد ادبی اشعار و دل نوشته های دوستان

    سلام ابچی خانم چی شده چرا از دستم اینقدر ناراحتی تو که خوب می دونی من چه مشکلی داشتم حالا هم امدم با تمام نیرو به مدیر محترم بخش کمک کنیم حالا بگو ببینم چرا اینقد دعوام کردی ؟
  16. hami_life

    نقد ادبی اشعار و دل نوشته های دوستان

    سلام اسمان جان واقا" از تایپیک قشنگت سپاسگزاری می کنم ببخشید استاد ما هم اگه بخوایم شعر هامون نقد بشه باید دوباره اینجا بزاریمشون یا تو همون دل نوشته ها کافیه ؟
  17. hami_life

    بهترين دانشگاه آزاد

    :w15::w15::w15::w15::w15::w15::w15::w15: دانشگاه ازادم مگه بهترین داره ؟
  18. hami_life

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته ام از بدم من ملک بودم و فردوس برین جایم بود ادم اورد در این دیر خراب ابادم
  19. hami_life

    شعر نو

    اتوبیوگرافی ! در باغ « بی برگی » زادم و در ثروت « فقر » غنی گشتم. و از چشمه « ایمان » سیراب شدم. و در هوای « دوست داشتن » ، دم زدم. و در آرزوی « آزادی » سر بر داشتم. و در بالای « غرور » ، قامت کشیدم. و از « دانش » ، طعامم دادند. و از « شعر » ، شرابم نوشاندند. و از « مهر » نوازشم کردند...
  20. hami_life

    شعر نو

    فقط به خاطر تو خدایا ! به من زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است حسرت نخورم و مردنی عطا کن که بر بیهودگی اش سوگوار نباشم بگذار تا آن را من خود انتخاب کنم اما آنچنان که تو دوست داری چگونه زیستن را تو به من بیاموز چگونه مردن را من خود خواهم آموخت دکتر...
بالا