نتایح جستجو

گاهی دلم از مرز شکستن حتی می گذرد... زخم شده انگار گوشه گوشه دلم، با یک بهانه نو میشود زخم هایش ...دوباره خراش روی خراش...می سوزد آی می سوزد... خسته ام ...حد خستگی ام از کلافگی حتی گذشته... ... ... ...

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام به دوستای عزیزم آفرین به غزل جان مدیر مدیران:smile: و سونیای عزیز مدیر فعال... و ممنون ار همه بچه ها بابت همکاریشون... بالاخره تالار مدیریت یه سامانی گرفت... به امید موفقیت همه شما در تمام زندگی

این نشون می ده علم همیشه برای کامل تر شدن جا داره و همواره پتانسیل های دنیا در حال خودنمایی هستن...اما گفته شده که ما آدمها جز به قسمت کوچکی ازین علم دست پیدا نخواهیم کرد و مابقی اون دست خدا و اولیای خدا هست... کاش برسه مدینه فاضله ای که توش بدون جراحی غده سرطانی رو از بدن یه بیمار رنجور در...

قهری؟:question:

مبارک باشه رسیدن به هدف...قبولی ارشد امیدوارم همه هم سالانمون هر روز در مسیر موفقیت به جلو گام بردارن

تو این دنیا با این همه آدمهاش سهم من حتی یه آدم نبود؟ یه حس دو طرفه... یه کسی که ایده آلهام ارزش هاش باشه... یه شریک واسه اینهمه تنهایی ...تو کار دنیا موندم واقعا می ترسم از روزی که بهفمم اینهمه تعهد هیچ لزومی نداشته..این انتظارها بیهوده بوده .. می ترسم از آخرش خدایا مثل فیلمها برام آخر...

غزل جان واقعا ممنون ازینکه اولین مدیر تالار شدی شروع یه کار همیشه سخته... من خیلی این مدت سرم شلوغه و واقعا حتی وقت استراحت ندارم...اینه که عذر می خوام بابت کم رنگ شدنم... فقط با سر زدن به تالارمون می خوام بدونین که برام فراموش نمی شین اما یه مدت من رو دی اکتیو بپذیرین موفق باشین و شاد...:smile:

:w06:

جواب نمی دی؟ بیا یاهو

سلام گلی..

از عمق دلم بود...اگر به دلت نشست تفسیری از علاقه شدید... خدا نصیبت نکند

برای تو می نویسم... نه می دانی...نه می خوانی نه حتی تصورش را می کنی من ... تو را اندازه ی یک شاهزاده رویاها دوست دارم برایم یک رویایی مثل یوسف برای زلیخا اما من مثل زلیخا نیستم نه.. بی قرارم برایت خوش به حال آن کس که تو را دارد خوش به حال خدا ... آرزوی منی خدا می داند آرزوی من هرچیزی نیست...

منم دلم تنگ شده خیلی درگیر پایان نامه و کارم..خیلی کار عقب مونده دارم چه امضای قشنگی داری..

سلام دوستای عزیزم سال نو مبارک...امیدوارم سال 92سالی پر از لحظه های خوب برای همه مون باشه چه روزهایی گذشت... چند سال از عضویتم اینجا می گذره یاذش بخیر...راه اندازی این تاپیک...بحثهای بینمون... بالاخره مدیر دار شدن تالار..تبریک به غزل جان و کاربر فعال داشتن ..تبریک به سونیا امیدوارم حس خوشبختی...

گذشت و گذشت همه عمرم برای رسیدن اینده آینده ای که رد پایی از غم توش نباشه ای وای که نمی دونستم زندگی عجین شده با غم گذشت و گذشت بچگی هام در ترس نوجوونی هام در اندوه جوونیم در حسرت...درغم... منتظره یک معجزه یک سال دیگه هم تمام شد برای بهار شدن هیچ شوری ندارم از خدایا از تو گلایه ندارم..بنا به...

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

طعم دردهای من ترش است... چشیدنش دل آدم را ضعف می برد...اما یکجوری بهش عادت می کنی... کهنه می شود کهنه اند دردهایم اگر افتادن برگی از درخت به حکمت توست...مگر می شود زندگی من فقط به من وابسته باشد؟ خوشبحالت خدا ... سهم من از آفرینش تو چقدر است/نمی دانم... و این سهم را که تعیین می کند؟فقط خودم؟..

من فکر می کردم هیچ وقت نمی تونم هیچ وقت آدمی رو که تو ذهنم به عنوان یه شریک زندگی ایده آل تعریف می کنم رو تو واقعیت ببینم.. اما دیدم چند ماه پیش رفته بودم مصاحبه شغلی...مدیرم که با من تو چند جلسه مصاحبه کرد...,تا حدی که شناختمش دقیقا مطابق با تعریف من از یه مرد ایده آل بود. هر چند اون آدم سهم...

سلام عزیزای دلم.. من شرمنده که خیلی کم میام باشگاه...و تالارمون کارم رو عوض کردم و تا شب برسم خونه حدود 9 می شه تازه باید به پایان نامه و بقیه کارها برسم... دلم تنگ می شه براتون موفق باشین