اگر امشب هم از حوالي دلم گذشتي آهسته رد شو غم را با هزار بدبختي خوابانده ام
يه تكيه گاهي واسه اين دل من / يه وقت نري جدا نشي تو از من
رفيق نيمه راه دل نباشي / چه سوتوكوره اگه تو نباشي
باوفا! مهر تو اندر جان ماست
زندگي بي دوستي زندان ماست
کم بزن آتش دل بي تاب را
ياد خوبت روز و شب مهمان ماست ...
اگر باشي محبت روزگاري تازه خواهد يافت / زمين در گردشش با تو مداري تازه خواهد يافت
دل من نيز با تو بعد از آن پاييز طولاني / دوباره چون گذشته نوبهاري تازه خواهد يافت. . .
.
.
.
ساقي و مطرب و مي جمله مهياست ولي
عيش بي يار نشود يار کجاست . . . ؟
.
.
.
من تنگ دلم يا که جهان تنگ شده
تيره...