نتایح جستجو

  1. كندو

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    روستایی ساده دلی بودم که مهمان شهر آغوشت شدم... و در دانشگاه عشقت لیسانس فداکاری گرفتم ... ! حال که از این شهر تبعید شدهام در روستای ساده ی تنهاییم خاطره ی بوسه هایت را بر روی پوست شب ورق می زنم و زیر تمام آن خاطرهها امضا میکنم... (این اولین و آخرین دختریست که عاشقش شدم)...
  2. كندو

    رد پای احساس ...

    خورشید احساس بگذار زمین خواب آلود منطق گلهای آفتاب گردانش را به سوی تو بچرخاند... ................. بگذار سر به دره، تنها آبشار کوهی باشم...
  3. كندو

    [ سینما ] - ديالوگ هاي خاطره انگيز و ماندگار سینما

    سوته دلان ـ زنده یاد علی حاتمی ساعت زنگ زده دیگه زنگ نمی زنه ... چون زنگاشو زده. **** کمال الملک ـ زنده یاد علی حاتمی برای آمدن به چشم نقاش، باید در چشم انداز بود . ***** آدم برفی ـ داوود میر باقری تو این دیار برد با اوناییه که از مخشون کار میکشن. بخوای از دلت مایه بذاری سوختی
  4. كندو

    خبرها از جشنواره فيلم فجر90

    اعلام فيلم هاي منتخب بخش سينماي ايران جشنواره سي ام اعلام فيلم هاي منتخب بخش سينماي ايران جشنواره سي ام بیست و شش فیلم برای بخش سینمای ایران سی امین جشنواره بین المللی فجر انتخاب شد. فیلم های منتخب بخش سینمایی ایران سی امین جشنواره بین المللی فجر اعلام شد و 26 فیلم برای حضور در بخش مسابقه...
  5. كندو

    شعر ها و ترانه های محلی

    شعر: شمه حیاطه پیش آب چلامه مرا تی مین قهر سلامه تو که قهر سلام، مو دل شکسته روز مهشر گیرم ته بند شصته معنی: تو حیات خونتون یه گوداله آب هست (نقش مشکلی رو داره که از خونه نشعت میگیره) منو تو با هم تااندازه ای بد شدیم که سلام هم به هم نمیکنیم تو که سلامم رو هم جواب نمیدی و من دل شکسته هستم...
  6. كندو

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    هـوای آمــدنـت دیــشـبـم بـه ســر مـی‌زد نــیــامـدی كـه بـبـیـنی دلم چــه پـر می‌زد بـه خواب رفـتـم و نیلوفـری بـر آب شكـفـت خیـال روی تو نـقشی بـه چـشم تـر می‌زد شراب لعـل تو می‌دیدم و دلم می‌خواست هــزار وسـوسـه‌ام چـنـگ در جـگـر مـی زد زهی امـید كه كامی ازآن دهان می‌جست زهـی خـیال كـه...
  7. كندو

    رد پای احساس ...

    شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد فریبنده زاد و فریبا بمیرد شب مرگ تنها نشیند به موجی رود گوشه ای دور و تنها بمیرد در آن...
  8. كندو

    برای تو می نویسم

    چو به دوست دل سپردم به خود این گمان نبردم که نه بخت وصل دارم نه تحمل جدائی
  9. كندو

    برای تو می نویسم

    نگران نباش حال دلم خوب است!!! نه از شیطنت های کودکانه اش خبری هست،نه از شیون های مداومش... به وقت _ خواستن _ تو آرام جوری که نبینی و نشنوی،گوشه ای نشسته و رویاهایش را به خاک می سپارد...
  10. كندو

    رد پای احساس ...

    جنگلی بودم که در آتش عشقت می سوختم و تو بوی چوب سوخته را دوست داشتی! ...
  11. كندو

    برای تو می نویسم

    خدا نزدیک است من میدانم که می آیی با یک هدیه از سمت خدا یاورم می شوی دلم از معجزه هایت می لرزد میتوانی ناممکن را برایم ممکن کنی!!!
  12. كندو

    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/336463-به-سلامتي-اونايي-كه-.-.-.

    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/336463-به-سلامتي-اونايي-كه-.-.-.
  13. كندو

    برای تو می نویسم

    فقط دوری نیست که آدم رو می سوزونه! بودن و مال تو نبودن دردش بیشتـره...
  14. كندو

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    من بودم و تو ویک عالمه حرف... وترازوی که سهم تو را از شعرهایم نشان میداد!!! کاش بودی و می فهمیدی... وقت دلتنگی ... یک آه... چقدر وزن دارد...!
  15. كندو

    گفتگوهای تنهایی

    کجا میروی؟ چمدانت خالیست! صبر کن تا برایت کنار گندم شاهدانه های شور، کمی خاطره ی شیرین بگذارم..
  16. كندو

    رد پای احساس ...

    دستهایت را گرفتم... نشستم در کنارت و در گوشت آیه های عشق خواندم گفتم دوستت دارم... گفتم این کفتر چایی! را لیوان...
  17. كندو

    برای تو می نویسم

    کاش وقتای تنهایی یکی از تو سایه می اومد و مثل پسرخاله میگفت: نون بگیرم؟ نفت بیارم؟ ا، دلت گرفته؟ میگفتم آره...
  18. كندو

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    دلـــ تنگـــ .. کـه می شـوی دیگر انــتــظــار معنا نـدارد ! یک نگاه کمی نـا مهربان .. یک واژه ی کمی دور از انتظار یک لحظه فاصــ ـله ... می شکند بغضت را ..!
  19. كندو

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    هیچ جایی برای رفتن و هیچ چیزی برای رسیدن وجود ندارد. تو در حال حاضر همانجایی هستی که لازم است باشی. تنها گناه طلب کردن است و تنها راه گمراه گشتن..!
  20. كندو

    گفتگوهای تنهایی

    من آن فریب خورده ی ِ دنیا و مال و جاه هر لحظه این دلم هزار رنگ می شود ... آنجا که باید از محبت شود رئوف جان و دلم ز بخل ، بدتر ز سختیِ هزار سنگ می شود مغرور پستیِ دنیایِ بی کّسیش از نشئه ی هزار رنگ این فسون همچون خمار علیلی به پای گور سرگشته تر ز خویش ، باز منگ می شود اما تهِ دل بیچاره...
بالا