آن روزها به این فکر میکردم که زودتر بزرگ شوم... اما هر روز کوچکتر شدم...
هر روز کوچکتر و کوچکتر...
تا جایی که در من دیده نشدم...
آن روزها مادرم برایم داستان میخواند
داستانهایی که گاهی تلخ بود و شیرین ...
و من در رویاها به خواب میرفتم...
اما این روزها به خواب نمیروم
با داستانی که از آن...