چه سحرها گذشت و از در دوست
خبر آمد گدا آیا هست؟
بنده ای، سائلی، گنه کاری!
شرمسار از خطا آیا هست؟
با خودم گفتم ای دل غافل
فرصت توبه می رود از دست
زیر بار گناه یا الله
دل بیچاره ام ز پا بنشست
ای خدا در کشاکش نفسم
قسمت من چرا فتوح نشد؟
خسته ام بس که توبه بشکستم
توبه ام توبه نصوح نشد
حیف باشد ز...