نتایح جستجو

باشه بچگه من هر چي فكر كردم به اين رسيدم كه زحمت اصلي رو بچه ها كشيدن من كه حقي واسه خودم نمي بينم بخوام ببندمش خيلي ها نامه زدن و گفتن حتي جاهاي ديگه اسم موسسه مارو آوردن.. واقعا اين چند وقته تو پر هستم... به خاطر دعواي بچه ها بود كه بستم چون داشت بدتر ميشد به خاطر بچه هاي شيرخوارگاه بازش...

[IMG]

سلام بچه مشقاتو بوخون دههه!! بابابزرگ قاطيه خودش سر اون موضوع بچگه گلم. دعا كن كارا درست بشه..

شبی در محفلی ذکر علی بود ، شنیدم عاشقی مستانه فرمود ، اگر آتش به زیر پوست داری ، نسوزی گر علی را دوست داری . عزيزمي دااااش

شبی در محفلی ذکر علی بود ، شنیدم عاشقی مستانه فرمود ، اگر آتش به زیر پوست داری ، نسوزی گر علی را دوست داری .

شبی در محفلی ذکر علی بود ، شنیدم عاشقی مستانه فرمود ، اگر آتش به زیر پوست داری ، نسوزی گر علی را دوست داری . ممنون داداشي شرمنده بابت تاخير در تبريك عيد خودت ميدوني خرابم...

عيد شما هم مبارك!

سوشك! سلام بچگه

سلام بچگه.. خوبي يا بهتري عزيزم؟ نميگي يه روزي يه جايي يه رفيق داشتي كه حاضر بودي جونتو براش بدي؟؟ يالا من جونتو ميخوام![IMG]

سلام آبجي گله اي بابا ما كي باشيم بخوايم شمارو تحويل بگيريم يا نه اصلا حس باشگاه رو نداشتم دلت چه شد؟ دلت چه شد؟ به باد رفت... تمام اميدها و آرزو به باد رفت... دلم هواي شيرخوارگاهو كرده بد جور.... ميگم يه صحبت بكنيم با هم... بي خيال ثبت و اينا بشيم مثه قديما ادامه بديم.. نظرت چيه؟

البته او سيبيلوهه بهت از هم بيشتر ميومد!![IMG]

[IMG] اين شكلكاي لوس چيه ديگه ميزاري؟ من برم بخوابم بچه شب خوش...

[IMG]نه.

راستي خيلي خوشحال شدم بچگه بالاخره استخدام شدي؟:)

ميدونم بچگه خيلي دردناكه.. خودم حالم از همه خراب تره بچه.. نميدونم.. بابا دوستي هامون كه از بين نرفته ... جاي ديگه اي دور هم جمع ميشيم خوب..

آبجي به خدا ميدونم ... تو فكر ميكني من الان حال خوشي دارم؟؟؟ ميدوني چقدر خاطرات با موسسه دارم؟؟؟ به خدا تنها دلخوشي من هم بود تو زندگيم و با بودنش احساس جلبك بودن كمتري ميكردم... منظورم اينه كه احساس ميكردم خدا هنوز دوسم داره و ... ميدونم واقعا چقدر كمك كردي.. هر كي ندونه من كه به پرينت حسابها...

اي بابا منم مثه تو يه لحطه خنگ شدم بچه منظورم با تو نبود. اون خط اول رو كه چرا اين كارو كردي.. يعني منظورم اين بود كه چرا انقدر خودتو تو زحمت انداختي بچگه... فقط دعا كن.. البته نميدونم ديگه جمعمون بر ميگرده يا نه.. اما الان همه با هم قاطي كردن.. خودمم موندم به خدا چرا..

شب كه ماماني خوابيد برو با قيچي با موهاش سلموني بازي كن!! اونوقت كچل ميشه نميتونه بره پارتي!!! [IMG]

وااااا خوب واسه چي اين كارارو كردي بچه؟ ببين حالا همه بايد تصميم بگيرن كه ادامه بديم يا نه. چون اونجوري نميشد ديگه. اونجا ته خطش بود فكر كنم از وقتي قرار به ثبتش گرفتيم اينجوري شد بچه... حالا تو پولارو جمع كن براي نيازمندهاي شهر خودتون بچگه... همه جا اونقدر نيازمند واقعي هست....

اي بابا نتيجه گلم اي بابا زودتر ميگفتي يه گوشي ازش بپيچونم خوب!! البته من نوه زياد دارم همش هم دارم با عصام تنبيهشون ميكنم اما بازم از اين كاراي بد ميكنن! تو خودت موهاشو بكش تا انقدر نره اينور اونور عوضش من برات كلي شولوخات ميخرم[IMG]