دلم گرفته
دلم پر درد وخاموش و سوزان مینگرد سالهای بی توبودن را در حسرت لحظه حضورت
و تو نیز مینگری با چشمانی بسته رقص اشکان گرمم را در مردمان غریب چشمم
و چه ساده و مظلومانه به رقص آمده چونه لرزانم از نجوای ناخوانده دلی بی امید
کاش بودی کاش میدیدی
کاش میماندی
اینچنین که هستی نه
اینچنین که...