نتایح جستجو

دوست میدارم من این نالیدن دلسوز را تا به هر نوعی که باشد بگذرانم روز را شب همه شب انظار صبح رویی میرود کان صباحت نیست این صبح جهان افروز را.......

والا نمیدونم تعریف کنم یا نه! آخه تو فضاش نبودین شاید درک نکنید. حالا سنگ مفته گنجشک هم مفته. ا تعریف می کنیم، شاید خندتون گرفت!!!!! حدود چهار پنج روز پیش، جلسه آخر تاریخ جهان که استادش خانم حبیبی هست: ما مثل همیشه دیر رفتیم سر کلاس. رفتیم داخل دیدیم استاد به یکی از پسرا که آخر کلاس نشسته بود...

رهائیت باید، رها کن جهان را نگه دار ز آلودگی پاک جان را بسر برشو این گند آبگون را بهم بشکن این طبل خالی میان را....

دل اگر توشه و توانی داشت در ره عقل کاروانی داشت دیده گر دفتر قضا میخواند ز سیه کاریش امانی داشت....

نه هر درخت تحمل کند جفای خزان غلام همت سروم که این قدم دارد

دختر: ماه بانو پسر: رادین

من دوس ندارم بمیرم

بابا سیرابی ها جم کنید برید!!! پرسپولیس قهرمانه!!!!

حوصلم سر رفت!! اومدم اینجا!! تاپیکای باحالی پیدا میشه بعضی جاهاش!

توانا بود هرکه دانا بود ز دانش دل پیر برنا بود

اینجا کاری ندارم خب!!! ولی به شما که بد نمیگذره!!

من دوست ندارم بميرم...... به كي بايد بگم؟؟؟؟

سلام ممنونم!!!!!

خواهش!!