ميدانم از روزگار خسته دل
رفتن سهم تو شد
من بايد
ميماندم
تا رسم سوختن را از شمع تنها بیاموزم
نميدانم تو رفتي تا چه چيز را بياموزي
اما
ميدانم روزگارت بهتر از من نيست
اگر هم باشد
حسود نيستم
شاكرم....
بدان با رفتنت
زندگی ام ،بی رنگ و حرف هایم بی روح شده است
مرا ببخش به خاطر همه
بی کسی هایم...!!