امشب....
تاريخ : یکشنبه بیست و نهم دی ۱۳۹۲ | 21:19 | نويسنده : دريادل 
امشب...
دست در دست شبم
و شانه هایم زیر بار سنگین سکوت
و موج اشک در چشمانم پیدا
نقاشی ام ترکیبی است با رنگ سیاه شب
سایه ی تنهایی ام بر اب است
و صدای تپش درد من می اید
ساحل امشب تنهاست
و ماه در اغوش سحر میخوابد
تا انتهای...