نتایح جستجو

:gol::gol::redface:

ممنون.. آره ..کم و بیش اما میام سر میزنم ..بیام سعی می کنم به تاپیک شما هم حتما بیام .. ممنون بابت استمرار تاپیک و متنای زیبایی که میزارید

یادت باشه اگه نتونی ناملایمات کوچک رو تحمل کنی هرگز نمی تونی کار های بزرگ انجام بدی..

این عمر متعلق به توست ..به بهترین وجه از آن استفاده کن ..

چرا دعوااااااااااااااااااااا می کنی ..من الان اومدم خب ......خب میگیم اون جوش دوستانه تر بود ..گرم تر بود ...این اما زیاد به دل نمی شینه ... !!!1 .. اااینجا هم نمیشه راحت خواسته هات و بگی ..تند تند میای دعوا می کنی .. !!

و عشق صدای فاصله ه است ..صدای فاصله هایی که غرق ابهامند .

دلا دیشب چه میکردی تو در کوی حبیب من ؟!! الهی خون شوی ای دل ..تو ..هم گشتی رقیب من..

چرا گرفته دلت ای یار..مثل ان که تنهایی.. !! چقدر هم تنها...

حتی رشته ها مونم نشون نمیده.. خیلی بده ..من دوسش ندارم ..الان که اومدم اول فکر کردم اشتباه اومدم... من اون قبلی و دوست دارم ..نه بخاطر اینکه هنوز به این جدیده عادت نداریم .. این حس خوبی نمیده به من...!!

مهم اینه یه روزایی تو دوسم داشتی ..من دوست داشتم .. مهم اینه یه جورایی نگاهمون با همه فرق میکرد تو اون روزا .. مهم فقط اینه که تو برام خیلی فرق داشتی با همه ی آدمکای دوروبرم.. مهم تویی..مهم منم ..اینکه دیگران چی میگند و چه جوری قضاوت می کنند به من و تو ربطی نداره .. مهم همون لبخندی که ما رو به...

چرا اینجا اینجوری شده؟!! خوشم نیومد ...!!:eek::cool:

حالا دیگه نیمه های شب ..اوووه ..پسر!!ببین چه بارونی داره می باره .. پاییز که میاد آسمونم دلتنگه همش ..من پاییز و با روزای قشنگ برگ ریزونش و شبای بارونیش دوست دارم .. اما بعضی از شباش خیلی ترسناک..مثلا امشب همش داره صدای "جیغ اسکای" – منظورم رعد و برق- میاد .. من می ترسم آخه!! می چپم رو...

خدایا من دلتنگم.. یهو میگم پس چرا الان اینجوری شد؟!! مامی میگه..چی میگی؟!!چرا یهو می خندی؟ تو چرا تازگیاا هی سکوت می کنی ..هی با خودت حرف می زنی ..هی می خندی .. مامان ولم کن ..دست از سرم وردار ..من دیوونمااا..اعصاب ندارم .. مامان خوب- عصبانی – خوب –خشن –خوب- بی احساس –خوب – "ناز" درک...

خسته شدم از اتاقم..از دلتنگی های تکراری..از خاطره های تکراری..پا میشم میرم پیش بقیه .. یه گوشه کز می کنم ..دلم خیلی گرفته.. مامی یه نگاه بهم میندازه ..تو دلم میگم ای خدا ..رو مخ نره ها..من الان حال درستی ندارما... میگه بازم چی شدی ؟..چرا به زندگیت سروسامون نمیدی؟!! که چی بشه؟...

صبح دیر از خواب پاشدم..با اینکه که کلی کار نا تموم تو زندگیم هست..با اینکه کلی برنامه انجام نشده رو میزم هست..اما ترجیح میدم از خواب پا نشم..ترجیح میدم تو یه نقطه استپ کنم.. ... وقتی تموم رویاهات " او" باشه ..و این "او" خیلی وقت که پا گذاشته باشه رو همه اونا ..می تونی حس بهتری هم داشته...

خیلی قشنگ می نویسی ..من نوشته هات و خیلی دوست دارم..:gol:

واقعا به سلیقت میگم مرسییییییی..من خیلی این شعر رو دوست دارم:gol:

مرسی ..خیلی قشنگ بود ..هر 2 تا پست ..بخصوص جنگجوی درون:w27:

ممکن اسم من به nazila_132 تغییر کنه؟!! البته این بار چندم که من این خواستمااااااااا

در خیال شاید ولی در واقعیت دیروز را نمی توان زندگی کرد.دیروز مرده است.