چند تا اسکپ بستنی ..
یه اسکپ سیب ترش
یه اسکپ قهوه
یه اسکپ شاه توت
اینا همه تو دل این پاییز با یه مهربون یار
..یعنی یه قصه جدید!!
می ترسم!!
می ترسم از اینکه باز شرمنده دلم بشم.
لب به بستنی نمی زنم!!
چشام و می بندم ..
من ادم جا زدن نبودم ..اما یه قرن که آدم جازدن شدم!!
بستنیمو میدم به اون!!
میگم...