نتایح جستجو

باغ بی‌برگی که می‌گوید که زیبا نیست؟... آسمانش را گرفته تنگ در آغوش ابر با آن پوستین سرد نمناکش باغ بی‌ برگی، روز و شب تنهاست، با سکوتِ پاکِ غمناکش. ساز او باران‌، سرودش باد جامه‌اش شولای عریانی‌ست ور جز اینش جامه‌ای باید، بافته بس شعلۀ زر تار پودش باد... گر ز چشمش پرتوِ گرمی نمی‌تابد، ور...

ای باران ... ای باران ... تا ماه شب افروزم پشت این پرده ها نهان است باران دیده ام، همدم شبم یارِ آنچنان است جان می لرزد که ای وای اگر دلم دیگر برنگردد ماهم به زیر خاک و دلم در این ظلمت زمان است ای باران ای باران از غصه ام آگاهی بزن نم به خاکش ز اشکم نپرسد چرا تنهایی بگو به خاکم...

در چشم ِ من ، هميشه زمستان است.. خسرو گلسرخي:gol:

قدر‌نشناس ِ عزیزم، نیمه ی من نیستی قدر‌نشناس ِ عزیزم، نیمه ی من نیستی قدر‌نشناس ِ عزیزم، نیمه ی من نیستی قلبمی اما سزاوار تپیدن نیستی ! مادر این بوسه های چون مسیحایی ولی مرده خیلی زنده کردی، پاکدامن نیستی من غبارآلود ِهجرانم تو اما مدتی ست عهده دار ِ آن نگاه ِ لرزه افکن نیستی یک چراغ از...

آدمی هرگز نمی فهمد ... آدمی هرگز نمی فهمد که؛ تا چه اندازه عاشق است؛ مگر زمانی که بکوشد؛ دیگر عاشق نباشد ... «هریت بیچر استو»

خنده ات ساخت و ساز، اخم تو ویرانی ها گیسوانت گــــره کــــور پریشانـــی ها . اشک تو در صدد حمله ی قلبی به من است یورش آورده به من لشکر "اشکانی ها"! . نقش ابروی تو را جای مدل در سر داشت- طاق ها ساخت، اگر دولت ساسانی ها . از لب سرخ تو حرفی نزدم، می ترسم زعفران باد کند دست ِ خراسانی...

این روزها گفتن دوستت دارم ! آنـقدر ساده است که می شود آن را از هر رهگذری شنید اما فهمش یکی از سخت ترین کارِهای دنیاست سخت است اما زیبا ! زیباست برای اطمینانِ خاطر یک عمر زندگی تا بفهمی و بفهمانی ... هر دوره گردی "لیلی" نیست هر رهگذری "مجنون " و تو شریک زندگی هرکسی نخواهی شد ...

یک روز ... يك روز از پسِ يك اتفاق؛ بزرگ مي شوي ! روز اول حالت سنگين مي شود گيج مي شوي هرلحظه گمان مي كني دنيا خراب مي شود وسط سرت و تمام روز دوم چشمهايت تب مي كند؛ مي سوزد ولي حالت ديگر به سنگينيِ ديروز نيست روز سوم امان از روز سوم كه وقتي به نيمه مي رسد خودت را برمي داري مي...

به نظر می رسد که من با تیری در قلبم متولد شده ام! تیری که تحمل فشار آن در قلب دردناک است و خارج کردن آن تیر دردآور... "جبران خلیل جبران" از کتاب: دلتنگی های پنهان / نشر جیحون / قطع A5 ترجمه و گردآوری: مهرداد انتظاری

نگرانم ... نگرانم! برای روزهایی که می آیند تا از تو تاوان بگیرند و تو را مجازات کنند! نگرانم! برای پشیمانی ات، زمانی که هیچ سودی ندارد! نگرانم! برای عذاب وجدانت، که...

دنیا ویرانه ی کوچکی است ... محبوبم! دنیا ویرانه ی کوچکی ست... ما یادگرفته ایم که گریستن، بخشی از انسان است... مثل درد؛ مثل زخم ها، مثل تنهایی! ما یادگرفته...

کتاب هایم را برهم می نهم ... کتاب‌هایم را بر هم می نهم تا از آنها تخت‌گاهی بیافرینم و در این پست آباد، بر آن بایستم تا تو ـتنها تو!ـ مرا ببینی! ور نه شعر...

پیله ی شعر برای مجله شعر نمی‌نویسم در شبِ شعر ها شرکت نمی‌کنم، به نگاه منتقدها اهمیت نمی‌دهم پیله ای از شعر می بافم دورِ خود بی آرزوی پروانه شدن! و در سلولِ خود...

شبی که می رفتی ... دلم می خواست شبی که می رفتی اتفاقِ ساده ای می افتاد راه را گم می کردی فاخته ای کوکو می کرد و کلیدی زنگار گرفته از آشیانه ی خالی دُرناها به زمین...

مهـــــدی سهــــــــیلی... مهـــــدی سهــــــــیلی... اگر آواز میخوانی بخوان آواز غمگین یتیمان را که همچون طوطی بی نغمه خاموشند وبر سرهایشان چتر محبت سایه ا فکن نیست بدلها راهشان بسته است زخاطر ها فراموشند مخوان آواز ای دختر! صدای نغمه ی مستانه ات را در گلو بشکن پسر آواز عشق...

نمودار پریشانی ... صد چو من عاشق ، دلسوخته قربانی توست قتل دلسوختگان ، شیوه ی بنیانی توست هر که افتاد در ابروی "رادیکالی" تو تا ابد در "خَم" اخم تو و زندانی توست طاق ابروی تو ، يك "تابع پيوسته" شده حول آن "نقطه"ی خالی ، كه به پيشانی توست این که گفتم شده "مد" زلف تو ، چیزی ست که در...

از یه جایی به بعد . . . مرض چک کردن موبایلت خوب میشه حتی یه وقتایی یادت می ره گوشی داری دیگه دلشوره نداری که گوشیتو جا بذاری یا اس ام اسی بی جواب بمونه از یه جایی به بعد . . . دیگه دوس نداری هیچکس رو به خلوت خودت راه بدی حتی اگه تنهایی کلافه ات کرده باشه از یه جایی به بعد . . ...

صدایت کردیم به دشواری چشمانت را گشودی همچون آخرین سپیده ی تابستان. وزمانی چندان نگذشت که پلک هایت فرو خفت انگار برگ های نخستین خزانی ریختند. ما گرداگرد تخت تو ایستاده بودیم وبارانی بی امان بر مزرعه ای تهی می بارید. درها باز شد ملحفه های سفید را آوردند همه در مه گم شدیم چندان که چشم گشودیم و تورا...

بعضی جنگ ها تمام نمی شوند حتی وقتی مرده باشی مثل یک سرباز مرده که آخرین نامه اش به دست معشوقش نرسیده عاشق توام روی مزارم کمی آغوش بریز که تمام شود این نبرد که تمام شود این درد. "کامران رسول زاده":gol::gol::gol:

نوابغ برجسته مدیریت جهان در تهران نوابغ برجسته مدیریت جهان در تهران http://www.hamayeshfarazan.org/UserImage/wmf9_Compressed.pdf