نتایح جستجو

لب بگشا که شد جهان تشنه لبي به راه تو رخ بنما که عالم است منتظر نگاه تو

آسمان بار امانت نتوانست کشید زنگ زد باربری گفت تریلی بفرست

دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد

دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد/چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت/آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد اشک من رنگ شفق یافت ز بی‌مهری یار/طالع بی‌شفقت بین که در این کار چه کرد برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر/وه که با خرمن مجنون دل افگار چه کرد ساقیا...

برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر لیلی آمد دم در،گفت:بیا برق آمد!:redface:

:surprised:

بعله یه شب هایی هم هست به قول شاعر که میگه چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی ولی افسوس که گشت آمد و ما در رفتیم!

:surprised::D عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت

سعدی :huh: :w09: :w22:

در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کآن‌جا با خط بد نوشته گردش به راست ممنوع!

من از اهالی عشقم، نه از حوالی جبر خطاست این که تو در اختیار من باشی

دیری است که دل‌دار پیامی نفرستاد من فکر کنم گوشی او شارژ ندارد!

منم که شهره‌ی شهرم به عشق ورزیدن ولی قیافه‌ی من می‌خورد به معتادان!

یا رب! این شمعِ دل افروز زِ کاشانه‌ کیست؟ جان ما سوخت؛ بپرسید که جانانه کیست

نبود؟!:ا تا بوده،بوده یک تنه مشکل تراش،قفل تا بوده،بوده یک سره مشکل گشا ٬ کلید

پیرهن چاک و غزل‌خوان و صراحی در دست آن‌قدر عربده زد، آبروی ما را برد....

یك روز اگر كه مردم ايران غني شوند بايد گدا و دربه در از چين بياوريم

در آستين مرقع پياله كن پنهان كه چوب و غيره در آن ناگهان فرو نكنند

تا زدم هر چه پس‌انداز خودم را به دلار اُفت کرد آنقدَر این قیمت تومان که مپرس

تا ذره‌ذره نور شوي تكه‌تكه شعر خورشيد من! به آينه‌ها مي‌سپارمت