:surprised::surprised::surprised:
حالا چی گفتم من به عطار جونت مگه ؟ :razz:
آره تو باهوشی
یه دونه ای
دردونه ای
شادونه ای
همان طور که قبلا هم گفتم برو جلو بوق بزن :دی
الان نمیبینی این خرمن مو رو تو ؟
خو عزیزم چشم پزشکی رو برا همین روزا گذاشتن دیگه :دی
آره ها راست میگه زوینا منم عطارو قبل از اینکه تو بیای اینجا بیشتر دوس میداشتم :دیییییییی
راستی امروز روز بزرگداشته توا مثلا ؟؟؟؟؟؟؟؟ :دییییییی
چرا بابا هستم
اتفاقا اینجوری که من فهمیدم خیلی به اینکه کتاب سخت و آسون باشه ربط نداره بیشتر به خود آدم بر می گرده که چقد ذهنش مشغوله برا من که اینجوریه