نتایح جستجو

  1. عطار

    [IMG]

    [IMG]
  2. عطار

    [IMG]

    [IMG]
  3. عطار

    سلام خوب هستین دوست عزیز دیدم چند باری افتخار دادی اومدی پروفم گفتم بیام تشکر کنم ازت....

    سلام خوب هستین دوست عزیز دیدم چند باری افتخار دادی اومدی پروفم گفتم بیام تشکر کنم ازت....
  4. عطار

    [IMG]

    [IMG]
  5. عطار

    خواهش میشود.... اییییییی اینجوریه؟ محیا تو هم؟ خدایا ببین من چقدر مظلومم :دی هیچی الاف بیکار...

    خواهش میشود.... اییییییی اینجوریه؟ محیا تو هم؟ خدایا ببین من چقدر مظلومم :دی هیچی الاف بیکار میچرخیم :دی صدای قاشق و چنگال میاد از تو اشپزخونه فک کنم وقت ناهار است بفرمایید ناهار :دی
  6. عطار

    [IMG]

    [IMG]
  7. عطار

    [IMG]

    [IMG]
  8. عطار

    [IMG]

    [IMG]
  9. عطار

    [IMG]

    [IMG]
  10. عطار

    [IMG]

    [IMG]
  11. عطار

    بالاخره تکلیف ما رو معلوم کن داداش جون یا بچت؟ :دییی این داداش بچت، نه بچه داداشت نه ولش کن همون...

    بالاخره تکلیف ما رو معلوم کن داداش جون یا بچت؟ :دییی این داداش بچت، نه بچه داداشت نه ولش کن همون بیژن خیلی شیطونه میترسم که.........
  12. عطار

    این عکس رو که دیدم ناخوداگاه یاد تو افتادم... [IMG]

    این عکس رو که دیدم ناخوداگاه یاد تو افتادم... [IMG]
  13. عطار

    [IMG]

    [IMG]
  14. عطار

    سلام مرسی تو خوبی؟ نه نیومده دیگه شاید، ولی مشکوکه ها:دی

    سلام مرسی تو خوبی؟ نه نیومده دیگه شاید، ولی مشکوکه ها:دی
  15. عطار

    رباعی و دو بیتی

    گر تیر جفای دشمنان می‌آید دل تنگ مکن که دوست می‌فرماید بر یار ذلیل هر ملامت کاید چون یار عزیز می‌پسندد شاید
  16. عطار

    دل

    از بس که بیازرد دل دشمن و دوست گویی به گناه مسخ کردندش پوست وقتی غم او بر همه دلها بودی اکنون همه غمهای جهان بر دل اوست سعدی رحمه الله علیه:gol:
  17. عطار

    دل

    ندانم از من خسته جگر چه می‌خواهی دلم به غمزه ربودی دگر چه می‌خواهی اگر تو بر دل آشفتگان ببخشایی ز روزگار من آشفته‌تر چه می‌خواهی
  18. عطار

    دل

    هر که بی او زندگانی می‌کند گر نمی‌میرد گرانی می‌کند من بر آن بودم که ندهم دل به عشق سروبالا دلستانی می‌کند مهربانی می‌نمایم بر قدش سنگ دل نامهربانی می‌کند برف پیری می‌نشیند بر سرم همچنان طبعم جوانی می‌کند ماجرای دل نمی‌گفتم به خلق آب چشمم ترجمانی می‌کند آهن افسرده...
  19. عطار

    روزی گفتی شبی کنم دلشادت وز بند غمان خود کنم آزادت دیدی که از آن روز چه شبها بگذشت وز گفتهٔ...

    روزی گفتی شبی کنم دلشادت وز بند غمان خود کنم آزادت دیدی که از آن روز چه شبها بگذشت وز گفتهٔ خود هیچ نیامد یادت؟
  20. عطار

    رباعی و دو بیتی

    عشاق به درگهت اسیرند بیا -------- بدخویی تو بر تو نگیرند بیا هرجور و جفا که کرده‌ای معذوری -------- زان پیش که عذرت نپذیرند بیا سعدی
بالا