ممنون وفا جان
غروب شد . خورشید رفت . آفتابگردان به دنبال خورشید میگشت .
ناگهان ستاره ای درخشید . آفتابگردان سرش را به زیر انداخت ...
آری ، گلها هرگز خیانت نمی کنند
رو چشم .
همچنین !!
اگه بدونی چه زجری کشیدم که کلمه فندق رو یادش بدم .. شاید دو - سه ماه هی بش موگوفتم
اصلا به رو خودش نمیاورد .. دس به دامن بابا و داداشی شده بودم ، آخه صدای اونا رو سریع یاد میگرفت
دقققیق روز تولدم صب پاشد گفت فندق !! وااای موخاستم قورتش بدم
بعدش دیگه مگه بیخیال میشد ؟! صب تا...
سیا اگه بدونی این فندق ما چقد خومشزه شده [IMG]
با ناخون میزنیم رو نوکش : تق تق تق .. میگه : کیه [IMG]
نه که مردونه هم بگه ها ، نه .. خیییییلی لوس و بانمک میگه . خودم یادش دادم [IMG]
کلی همه روده هاشون تیکه پاره شده از خنده [IMG][IMG]